تکرار يک خطا

انتخابات شوراها و اپوزيسیون

 

مريم سطوت

Satwat_m@gmx.de

 

با برگزاری انتخابات شوراها همانطور که انتظار ميرفت موضع گيری در رابطه با اين انتخابات و پس از برگزاری انتخابات تحليل نتايج آن درمرکز توجه همه جريانها و فعالان سياسی قرار گرفت.

ولی آنچه محرک من در نوشتن اين چند سطر شد آن بود که اين بار هم همچون انتخابات های گذشته بخش عمده بحث ها و موضع گيری های جريانها و شخصيت های سياسی خارج از کشور باين امر اختصاص يافت که  انتخابات را تحريم کنند و يا مردم را به شرکت در انتخابات و رای دادن يا ندادن باين يا آن جريان دعوت کنند.  پس از اتمام انتخابات هم  ميتوان انتظار داشت که برمبنای نتايج انتخابات  تا ماهها شاهد مقالاتی باشيم که می کوشد باز هم از همين زاويه موضع دیگر  جريانها را به نقد بکشد . مشکلات جنبش را ناشی از خاک به چشم مردن پاشيدن طرفداران شرکت در انتخابات بدانند و يا انتخاب افراد نامناسب را ناشی از خطای دعوت کنندگان به تحريم. آيا تجربه چندين انتخابات در چندسال گذشته اثبات نکرده است که دعوت به تحريم يا شرکت در انتخابات توسط سازمانها وافراد مقيم خارج از کشور تاثير بسيار ناچيزی در تصميم مردم به شرکت و يا عدم شرکت دارد؟ آيا دوم خرداد در شرايطی رخ نداد که هيچ جريانی در خارج از کشور مردم را به رای دادن به خاتمی تشويق نکرد؟ آيا انتخابات شوراهای دور گذشته در شرايطی که بخش قابل توجهی از جريانهای سياسی خارج از کشور شرکت در آن را تاييد ميکردند ، مورد بی مهری اقشار مدرن جامعه قرار گرفت؟   

دشواری اين متد برخورد را ميتوان در اکثر موضع گيريها مشاهده کرد

 جمهوری خواهان لاييک دمکرات در مستدل کردن دلايل دعوت مردم به تحريم انتخابات منجمله میگويند مردم در مقايسه با گذشته کمتر به انتخابات تمایل داشته و هر چه بيشتر از آن روگردان شده اند. حکمی که نادرستی آن  در رابطه با اين انتخابات نه تنها امروز بلکه همان روز صدور اطلاعيه آنقدر آشکار بود که من دشوار ميتوانم بپذيرم که مسيولين اين جريان از آن بی اطلاع بوده باشند.

اکثريتي ها در اطلاعيه شان مينويسند که آنقدر دامنه حذف گسترده بوده که هرگونه امکان انتخاب از مردم سلب شده است. من مطمئنم که نويسندگان اطلاعيه مردمی که کانديداهای مستقل را به کانديداهای حکومتی ترجيح داده اند خواهند ستود. انتخاب شدن تعداد زياد کانديداهای مستقل به معنی آنست که نه تنها امکان انتخاب وحود داشته  و حکم فوق واقعی نبوده است بلکه اين امکان عملکرد نيز داشته است.

 برخی از نوشته ها نيز مرا بياد ادبيات سی سال پيش مياندازد. نوشته هايی که  از مردم تمجيد کرده و متواضعانه مطرح ميکنند که بايد ازمردم آموخت و چند سطر بعد متفرعنانه در توصيف مردم تمام آن چند ميليونی که به احمدی نژاد و رفسنجانی و اصلاح طلبان و مستقل ها رای ميدهند را از صف مردم حذف ميکند.

در سوی ديگر نيز بخش عمده مسيولين اتحاد جمهوريخواهان معتقد بودند که درست آنست که از مردمی که در انتخابات شرکت ميکنند خواسته شود که به طرفداران احمدی نژاد رای ندهند ( تقريبا مشابه موضع ادوار تحکيم وحدت و کادرهای ملی مذهبی). مسئولين اين جريانها قطعا ميدانند که بعيد است کسی بخواهد در انتخابات شرکت کند و به جمهوريخواهان نظر مثبت داشته باشد و برود به طرفداران احمدی نژاد رای دهد. چنين موضع گيری تنها برای تعيين جايگاه خود نيرو ميتواند مطرح باشد وگرنه هيچ رايی را جابجا نخواهد کرد.

موضع ديگری در درون اتحاد جمهوريخواهان رای دادن در شهرهای بزرگ را بدليل سياسی بودن انتخابات نادرست دانسته  و معتقد بود که بايد از مردم در شهرهای کوچک و روستاها خواست که در انتخابات شرکت کنند و به کانديداهای مستقل رای دهند. لاوه بر آنچه در رابطه با موضع اول طرح شد، مردم در چند فرسنگی روستاها و شهرهای کوچک ممکن نيز امکان نداشت که از آن مطلع شوند و  بخواهند به آن عمل کنند.

اشتباه نشود. من با برخورد فعال نيروهای سياسی با مسئله انتخابات نه تنها مخالف نيستم بلکه آنرا ضرور ميدانم. برخورد فعال به معنای دعوت از مردم بشرکت و يا عدم شرکت و شماتت يکديگر نيست.  فعاليت در اين عرصه در درازمدت  از طريق تصويرسازی و تاثيرگذاری نظری ممکن می باشد. اقداماتی که نه در چند هفته آستانه انتخابات از طريق يک اطلاعيه و مقاله بلکه در ميان مدت از طريق کار توضيحی تاثير گذار خواهد بود. نقش فعالان سياسی خارج از کشور  توضيح شرايط ، نشان دادن امکاناتی که مردم ميتوانند  در انتخابات بدست آورد و يا زيانهای آن است

بعد از هر انتخابات نيز می توان نتايج آنرا و آنچه مردم بدست آورده اند و آنچه از دست داده اند را بررسی کرده و توشه فعاليت های آينده ساحت. نقش موضع گيری سياسی نيروها در خارج از کشور در لحظه انتخابات در تصميم مردم به شرکت يا عدم شرکت در آن ناچيز است و عوامل ديگری در اين امر دخالت دارند که هنر تحليل سياسی شناساندن آن عوامل است و نه ساده ترين و نادرست ترين کار و حمله بيک ديگر.

آقای نگهدار و خانم محمدی انتخابات را در تقويت مبارزه مدنی دارای اهميت استراتژيک ميدانند و حق دارند که در اين راستا استدلال کنند.  ولی در اين تصويرسازی که گويا معتقدين به تحريم آنهم درخارج از کشور نقش مهمی در تضعيف مشارکت مردم داشته اند محق نيستند. مرد م  د رانتخابات شوراها در دور گذشته شرکت نکردند چون شوراها دستاورد مثبتی نداشتند و بقول مردم فقط سروکله هم زدند. حال که در نتيجه انتخابات تعداد زيادی افراد مستقل انتخاب شده اند بايد کوشيد که اين شوراها کارآيی داشته باشند.

لاييک دمکرات ها و اکثريتی ها حق دارندکه در جهت مقاومت مدنی تبليغ کنند ولی بجای پرداختن و اعلام موضع  تحريم و عدم تحريم بايد به افرادی مثل من نشان دهند که چرا آنهاييکه که در انتخابات شرکت ميکنند نميتوانند در جنبش های مدنی فعال باشند؟ همه آنهايی که من  ميشناسم در جريانهای مدنی  فعالند در انتخابات هفته گذشته شرکت کرده اند . چرا شرکت آنها در انتخابات با ديگر فعاليت هايشان در تضاد است؟

آقای مهدی فتاپور و يا در آنسو داريوش همايون حق دارند که معتقد باشند اقشار و گرايشهای مختلف در ايران تمايلات و روشهای مبارزاتی متفاوتی دارند و روشهای معتدلتر و راديکالتر مبارزه ميتواند نه عليه هم بلکه در جهت تقويت هم عمل کند ولی بايد نشان دهند که اين متدشان چگونه در مواردی مانند انتخابات که تاکتيک ها رودرروی هم قرار ميگيرد عمکرد خواهد داشت و در برخورد مشخص با انتخابات چه عواملی را فکر ميکنند بايد مورد نظر باشند.

شايد من در توضيح نظراتی که ذکر کردم و آنچه در برابر آنها قراردارد موفق نبوده باشم و همچنين طبيعی است که  مواضع پر اهميت ديگری مطرح است که من اينجا ذکر نکردم. ولی تصور ميکنم  که به جای دعوت از مردم بشرکت و يا عدم شرکت در انتخابات که هيچ نتيجه عملی  مشخصی ندارد و مرزبندی های تندی که در اين رابطه مابين نيروها هربار شکل ميگيرد ميتوان مباحث را در راستاهايی سوق داد که تاثيرگذار و راهگشا باشند

 

22.10.2006