جشن رنگها در تهران

 

آنهاییکه به خیابان آمده اند، به سادگی به خانه ها باز نخواهند گشت

 

 

پریشب چند تلفن داشتم. صداها گرفته بود. پرسیدم چرا صداهایتان گرفته است. گفتند یک هفته است که هر شب تا نیمه شب در خیابانیم و شعار میدهیم و فریاد میکشیم

دلم گرفت. ایکاش میتوانستم همچون پرنده‏ها پرواز کنم و در میان هزاران زن و مردی که صحنه خیابانهای تهران را رنگین کرده‏اند شعاردهم وشادی کنم

دیروز در محل کارم، کامپیوتر مرکزی مشکل داشت. همه تلفن میزدند و اعتراض میکردند. همکاران من هم همچون موارد مشابه با عصبانیت به زمین و زمان فحش می‏دادند و من تنها به این فکر می‏کردم که در میان این همه شلوغی فرصتی بیابم و جدیدترین صفحه‏های بوتوب را باز کرده و آخرین صحنه‏های تظاهرات مردم را تماشا کنم.  امیر ممبینی چه زیبا نوشته است " مردم ما شهر را در جشن رنگ غرق کرده‌اند. مردم سیاه و خاکستری را شکست داده‌اند. مردم تمام کوچه‌ها را رنگ کرده‌اند. در جایی که بر سر زیبایی حجاب سیاه می‌کشند انسان ایرانی بزرگترین نمایش رنگ را برپا کرده است. اگر این پیروزی نیست پس پیروزی چیست؟"

گزارش یک جلسه نمایندگان اپوزیسیون را میخوانم. گفته‏های نمایندگان نزدیک به ده سازمان سیاسی که اکثریت آنان مخالف شرکت در انتخاباتند، منتشر شده. گفته‏هایی که زمان در آنها گم است. فاقد روح و احساس است و هیچ رابطه‏ای با آنچه در ایران می‏گذرد، در آنها نمی‏توان یافت. بیشتر متاثر می‏شوم. خود را در میان زنجیر چند کیلومتری جوانان احساس میکنم و همرا با آنها فریاد میزنم. "  اگر تقلب نشه، احمدی پنجم میشه، اگه تقلب بشه، ایران قیامت میشه"

آنچه در ایران می‏گذرد، تداوم دوم خرداد است. موجی که در دوم خرداد بپا خواسته بود، سه سال زمان لازم داشت تا سرد شود ولی در اعماق به حیات خود ادامه دهد. این‏بار این موج بمراتب عظیم‏تر و آگاهانه‏تر ازموج دوازده سال پیش است. آنهایی‏که به خیابان آمده‏اند به سادگی به خانه‏های خود باز نخواهند گشت

خیلی کار در پیش داریم‏

مریم سطوت

بیستم خرداد ماه 1388