اتحاد جمهوریخواهان

 پس از ده ماه

 

مصاحبه با نشریه شهروند

 

آقاي فتاپور! در همايش برلين سند سياسي اتحاد جمهوري خواهان ايران به تصويب جمع رسيد. حالا يک

 سند سياسي تازه با امضاي هشت نفر و از جمله خود شما تسليم همايش اروپاي مرکزي شده است که عنوان "سياست ها و راه کارهاي آينده اتحاد جمهوري خواهان ايران" را بر آن نهاده ايد. تفاوت هاي سند تازه با سند برلين چيست؟
ــ سندي که در برلين تصويب شد، سمت گيري هاي کلي اتحاد جمهوري خواهان را مشخص مي کند. در سند برلين مطرح شده است که ما خواستار چه سيستمي هستيم و در چه سمت عمومي حرکت مي کنيم. در آنجا ما وارد بحث راجع به اين که در برخورد با مسائل مشخص سياسي چه مي خواهيم بکنيم نشديم. در سند فعلي، اين راه کارها مشخص مي شود. بنابر اين، سند هشت نفره، تفاوتي با سند پيشين ندارد، بلکه در تداوم آن تهيه شده است. ما، پس از تصويب سند برلين، با اين مسئله مواجه بوديم که در دو سه سال اخير تحولاتي در ايران اتفاق افتاده و هنوز در جريان است که ما بايد سياست خودمان را در رابطه با اين تحولات روشن کنيم تا بدانيم در شرايط سياسي تازه چه موضعي مي خواهيم بگيريم. نيروي عمده اي که توانسته بود بخش وسيعي از مردم را بر محور يک پروژه معين گرد خودش جمع کند، به رغم تاثيرات معيني که بر جامعه گذاشت، حمايت توده اي را که به دنبال داشت از دست داده است. به همين دليل، محافظه کاران حاکم، اين نيرو را تحمل نمي کند و به حذف آن مي پردازد. پروژه دوم خرداد، تحول را در درون نظام و در چارچوب قانون اساسي موجود ممکن مي دانست.
در رابطه با سمت گيري نيروها و نهادهائي که در اين هفت سال در جامعه شکل گرفت نيز، يک سري تحولات رخ داده است. ما، مي بايست سياستمان را با توجه به اين تحولات تعيين کنيم. سند هشت نفره تلاشي بود که به منظور راهگشائي براي يافتن همين سياست ها صورت گرفت. اين سند، مطرح شده است تا بر روي آن بحث شود.

نکته اي که در سند هشت نفره بحث زيادي برانگيخت انديشه ضرورت تغيير قانون اساسي بود. آيا پيشنهاد دهندگان سند تغيير قانون اساسي را منوط به تشکيل مجلس موسسان مي دانند؟
ــ در اين مورد، سند برلين به يک نکته عمومي اشاره دارد و آن اين است که ما با قانون اساسي موجود موافق نيستيم و معتقديم که يک قانون اساسي که دموکراسي محور آن است بايد با اتکا به راي مردم تدوين شود. اين که براي رسيدن به اين مرحله چه پروسه اي بايد طي شود، بستگي به آن دارد که نيروي کافي براي آن وجود داشته باشد. ما، در اين مورد که اين امر مي بايست از طريق رفراندوم يا تشکيل مجلس موسسان تحقق يابد يا به اشکال ديگر صحبتي نکرده ايم. اين ها مسائل فرداي جامعه ما هستند. مسئله مهم اين است که ما خواهان تغييرات به اتکاي راي مردم هستيم. سند هشت نفري اين بحث را اندکي دقيق تر مي کند. بحث اين است که در شرايط سياسي امروز، اتحاد جمهوري خواهان بايد خواست تغيير قانون اساسي را به شکل کاملا روشن بيان کند. مردم به هر دليلي از گشايش فضاي سياسي در چارچوب قانون اساسي موجود نااميد شده اند. به اين دليل، براي اين که نيروهاي سياسي بتوانند وارد صحنه مبارزه براي اصلاح شرايط جامعه شوند، گفتمان جديدي در جامعه ضرورت دارد و اين گفتمان را اتحاد جمهوري خواهان و ساير نيروهاي جمهوري خواه مي توانند ارائه بدهند. ما، با وضوح بخشيدن به چهره اين گفتمان، مي توانيم با نيروهاي ديگر تماس بگيريم و در شکل دهي يک مبارزه براي آينده ايران شرکت کنيم. در عين حال نکته مهم ديگري که در سند وجود دارد اين است که تغييرات تازه در جامعه منجر به يک جنبش سياسي گسترده نشده است که بخواهد تحولات بنيادين را همين امروز تحقق ببخشد. اما يک مبارزه واقعي در جامعه وجود دارد که هدف آن پي گيري مطالبات معين و مجبور ساختن رژيم به عقب نشيني هاي معين در زمينه گشايش فضاي سياسي، آزادي مطبوعات، مقابله با دستگيري نويسندگان، مبارزه با محدوديت هائي که بر انتخابات تحميل مي شود و امور مشابه است. شرکت ما در اين مبارزات را نمي توان با شعارهاي کلي حل کرد، بلکه ما نياز به برنامه هاي مشخص و تخصصي در رابطه با هر قشر و هر موضوع داريم. اين وظيفه سياسي و عملي ما است. سند سياسي هشت نفره، بر اين نظر است که دو وظيفه چهره سازي و پيش برد گفتمان تغيير قانون اساسي و وظيفه مشخص براي وادار کردن رژيم به عقب نشيني هاي معين، مي بايست کارپايه هاي فعاليت سياسي ما را در اين دوره تدوين کنند.

در بحث هائي که پيرامون سند هشت نفره درگرفت، من به اين احساس رسيدم که نوعي تقابل نظري در اتحاد جمهوري خواهان ايجاد شده است. بخشي از نيروهاي موجود در داخل اتحاد جمهوري خواهان اين سند را تند مي دانند و معتقدند به شکل ضمني مسئله نفي و سرنگوني رژيم را مطرح مي کند. آيا مي توان گفت که فراکسيون هاي چپ و راست در داخل اتحاد در حال شکل گرفتن هستند؟
ــ من موافق نيستم که به فراکسيون اشاره کنيم. هنوز ما با اين مرحله فاصله داريم. اتحاد جمهوري خواهان يک نيروي گسترده است و ما داراي طيف هاي فکري گوناگون هستيم. در زمينه سياسي، نه تنها در مورد قانون اساسي، بلکه در موارد ديگر هم، تفاوت نظر وجود داشته است. مثل برخورد با انتخابات مجلس هفتم. در همايش برلين، بسياري از دوستان بر اين نظر بودند که موضوع عدم شرکت در انتخابات مجلس هفتم بايد مطرح شود. اما اکثريت دوستان اين موضع گيري را شتابزده مي دانستند و خواستار آن بودند که بحث بيشتري در اين زمينه صورت بگيرد. ما اين نوع اختلاف نظرها را داشته ايم و داريم و من آن را مثبت مي دانم. اتفاقا يکي از هدف هاي طرح سند هشت نفره، اين بود که انتقاداتي که نسبت به آن وجود دارد مطرح شود تا بتوانيم بحثي را که با يکديگر داريم تدقيق کنيم. در خارج از اتحاد جمهوري خواهان، برخي از دوستان انتقادات تندتري به اين سند دارند. در يکي دو سال اخير، بسياري از دوستان جمهوري خواه ما در خارج از اتحاد جمهوري خواهان بر مبارزه مستقيم براي تغيير قانون اساسي و رفراندوم تاکيد داشته اند. ما، در اين زمينه نيز بايد با هم بحث داشته باشيم. اما سند هشت نفره، با اعتقاد بر اين که شرايط هنوز براي تحقق اين خواست ها فراهم نيست، بر شرکت در مبارزات واقعي جامعه تاکيد مي ورزد. نيروهاي جامعه ما به جمهوري خواهان محدود نيستند. نيروهاي ديگري مثل نيروهاي اصلاح طلب و ديني هم وجود دارند که هرچند نتوانسته اند توده ها را جذب کنند و هرچند ما با آن ها، در خواست ها و برنامه هاشان اختلاف نظر داريم، نمي توانيم بگوئيم که آن ها در آينده ايران نقشي ندارند و حذف شده اند. نسبت به همه اين نيروها، ما بايد سياست معيني داشته باشيم. در يک بيان کلي، من وجود اختلاف نظرها را منفي نمي دانم و فکر مي کنم هنوز براي طرح مسئله فراکسيون ها زود است.

حدود يازده ماه از تشکيل همايش سراسري برلين مي گذرد. در اين مدت عملا با چه تجربه هاي مثبت و منفي در روند کارها روبرو بوده ايد؟
ــ اتحاد جمهوري خواهان، در اين مدت تاحدودي شکل خود را يافته، تثبيت کرده و يک سري از ابهامات در آن تخفيف يافته اند. در همايش برلين، ما موفق شديم موجوديت اين جريان را اعلام کنيم، اما در مراحل بعدي، پرسش هاي متعددي در زمينه نحوه کار، شيوه سازماندهي، يافتن سياست عملي و ساير امور وجود داشت که بايد پاسخ هاي مناسب براي آن ها يافته مي شد. همايش هاي منطقه اي، اين امکان را فراهم مي آورند که با پاسخ هاي روشن به ابهامات، در همايش سراسري بعدي شرکت کنيم. مي توانم بگويم که در اين مدت تاحدودي توانسته ايم محدوده مشترکات و تفاوت ها را روشن کنيم. از سوي ديگر، اتحاد جمهوري خواهان، در اين دوره نسبت به نيرو و امکانات خودش عيني تر شده و توانسته نقاط ضعف و قدرت خود را بهتر تشخيص بدهد. از نظر فعاليت بيروني، هنوز نتوانسته ايم نيروهائي را که داريم به درستي به کار بگيريم. اين نيرو مي تواند بيش از آنچه تاکنون بوده است، در مبارزه سياسي موثر باشد.

در عرصه بين المللي چه قدم هائي برداشته شده است؟
ــ در اين زمينه هم موفقيت هائي داشته ايم. در نتيجه بسياري از نيروهاي بين المللي که در گذشته توجهي به نظرات اپوزيسيون ايراني نداشته اند، امروز به اين نظرات بيشتر توجه مي کنند.

نمونه هائي هست که بتوانيد به آن مشخصا اشاره کنيد؟
ــ مثلا در کشور آلمان يا پارلمان اروپا مواردي بوده است که نظرات ما به صورت جدي تر مورد توجه نمايندگان قرار گرفته است. در عين حال، ما به لحاظ انساني داراي نيروهاي بيشتري هستيم که براي تاثيرگذاري بر محافل سياسي بين المللي بايد به کار گرفته شوند. آنچه من مي گويم به آن معني نيست که ما از نيروهايمان به خوبي استفاده کرده ايم. به عنوان يک جريان نوبنياد، که هنوز شناختي از نوع کارش وجود ندارد و به خوبي نمي داند چگونه بايد خودش را عرضه کند، ما در آغاز راه هستيم. هنوز روشن نشده است که اين سازمان با نهادها و سازمان هاي خارجي همسو چه تماس ها و ارتباطاتي بايد داشته باشد. ما معتقديم که بسياري از فعاليت هاي اپوزيسيون در گذشته داراي اشکال سنتي بوده و ما بايد اشکال مدرن را با توجه به شرايط امروز جهان به کار ببريم. اين، يکي از بحث هاي مهم و گرهي ما است که کمتر از بحث هاي سياسي اهميت ندارد و در همين همايش هاي منطقه اي بايد به آن پرداخت.

تشکل هاي سنتي ايران، بخصوص تشکل هاي چپ، در گذشته اغلب از پشتيباني مالي برخي کشورهاي خارجي برخوردار بوده اند. امروز، بيشتر اين منابع قطع شده اند. به اين ترتيب، تشکل هاي نوين، با دشواري هاي مالي بزرگ روبرو هستند و همين امر مي تواند مانع تحرک آن ها باشد. اتحاد جمهوري خواهان با اين واقعيت چگونه برخورد مي کند. آيا اين تشکيلات توانائي آن را خواهد داشت که تنها با اتکا به حق عضويت ها و کمک هاي مالي اعضا و علاقمندان خود به حياتش ادامه دهد؟
ــ مسئله مالي، يکي از مشکلات مرکزي ما است. در هر گامي که مي خواهيم برداريم با بن بست مشکلات مالي به صورت جدي برخورد مي کنيم. حق عضويت ها و کمک هاي مالي منبع بسيار محدودي هستند که نمي توانند به نيازهاي مالي پاسخ بدهند. تا به حال در جهت بهره گيري از امکانات نهادهاي بين المللي و سازمان هاي دموکراتيک خارجي مدافع حقوق بشر حرکت فعالي نکرده ايم. من تصور نمي کنم که ديدگاه هاي عمومي درون اتحاد جمهوري خواهان با اين کار مخالفتي داشته باشد. اما هر حرکتي که در اين سمت مي کنيم بايد روشن و علني و اعلام شده باشد. در مورد گذشته، چيزي که مورد انتقاد ما بوده و هست، نوع رابطه اي است که ميان سازمان هاي سياسي ايراني و برخي از کشورها به دليل دريافت کمک هاي مالي وجود داشت. يعني کمک هائي که با نوعي از رابطه ايدئولوژيک و سياسي همراه بود و در آزادي حرکت اين جريانات محدوديت ايجاد مي کرد. کمک هاي بيروني، اگر از چنين ماهيتي برخوردار باشند، بنيان هاي فکري اتحاد جمهوري خواهان را به زير پرسش مي کشند. اتحاد جمهوري خواهان، چنين محدوديت هائي را نمي تواند تحمل کند. بنابراين، نسبت به آن نوع رابطه اي که در گذشته ميان سازمان ها و دولت هاي خارجي وجود داشته است حساسيت داريم. اگر اصولا امکاني براي پشتيباني مالي نهادهاي بين المللي طرفدار حقوق بشر وجود داشته باشد، استفاده از اين امکانات، مي بايست کاملا علني و شفاف باشد.

جامعه ما نسبت به تشکل هاي ايدئولوژيک حساسيت شديد پيدا کرده است. در اين شرايط، تنها جبهه ها و تشکل هائي مي توانند با اقبال عمومي روبرو شوند که از ساختارها و قالب هاي ايدئولوژيک فاصله داشته باشند. بخش عمده نيروهائي که به اتحاد جمهوري خواهان ايران پيوسته اند، سابقا به سازمان ها و گروه هاي سنتي و ايدئولوژيک تعلق داشته اند. آيا تجربه تقريبا يک ساله اتحاد جمهوري خواهان به گونه اي بوده است که بتوانيم بگوئيم اين تشکل از بندهاي ايدئولوژيک رها است؟
ــ اصولا اتحاد جمهوري خواهان به اين دليل توانست شکل بگيرد که براي فعالين سياسي در جامعه ايران، چه منفردين و چه اعضاي احزاب، ديدگاه هاي سابق ديگر تغيير کرده بود. يعني در پانزده سال اخير، بخصوص پس از تحولاتي که در سطح جهاني رخ داد، ديدگاه بسياري از اين نيروها عوض شده بود. به عبارت ديگر، اگر اين تغييرات به وجود نيامده بود، جريان اتحاد جمهوري خواهان اصولا شانس شکل گرفتن پيدا نمي کرد. تجربه يکسال اخير هم اين نکته را بيشتر اثبات کرد که ما با چنين مشکلي روبرو نيستيم. حتي اگر عناصر اين مشکل هنوز وجود داشته باشد، اين مشکل تعيين کننده ما نيست. اما با عنايت به اين مسئله مثبت، بلافاصله موضوع بعدي مطرح مي شود: خب اين اتحادي که از افرادي با ايده ها و ديدگاه هاي مختلف تشکيل شده و نمي خواهد خود را به يک ديدگاه سياسي يا ايدئولوژيک خاص محدود کند، به چه مکانيزم هائي نياز دارد و چگونه، با چه مکانيزم ها و در چه زمينه هائي بايد فعاليت کند که در همه عرصه ها، با ديدگاه هاي گذشته متمايز باشد؟ اين ها پرسش هاي امروز ما هستند و با هرکدام از آن ها به نوعي درگير هستيم.

از شرکت شما در اين گفت و گو سپاسگزارم.