انتخابات آزاد و انتخابات مجلس هشتم

مصاحبه با نشریه تلاش

 

نحوه برخورد با انتخابات و تاکتیک در قبال آن یک مساله مشخص است و در بحث معین ما برای کسانیکه خواست انتخابات آزاد و در چارچوبی وسیعتر دمکراسی را پیگیری میکنند، هر تاکتیک با این معیار سنجیده میشود که تا چه حد میتواند در گسترش امکانات برای حرکت در راه تحقق این خواست تاثیر گذار باشد.

*******

 

سوال: آقای فتاپور در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی ـ دور هشتم قرار داريم و طبق معمول بر سر اين که اين انتخابات چه ماهيتی دارد و موضع اپوزيسيون چه بايد باشد، بحث ها گرم است. جلسات و سمينارهای مختلفی در اين باره ترتيب داده می شود ـ بديهی است که منظور ما در خارج کشور است ـ که معمولاً يکی از مهيمانان اين گردهم آئی ها اعضای فعال اتحاد جمهوريخواهان ايران هستند، البته اينبار به طور مشخص و محسوس تری اعضای فراکسيون «آزادی ـ عدالت و توسعه» در اين اتحاد. آيا در باره اين موضوع مواضع کل اتحاد جمهوريخواهان ايران با مواضع اين فراکسيون يگانه است؟ يا اينکه اختلافاتی وجود دارند؟

 

فتاپور ـ همانطور که شما اشاره کردید با نزدیک شدن انتخابات، چگونگی برخورد با انتخابات فضای سیاسی جامعه را تحت الشعاع خود قرار میدهد و طبیعی است که ماهیت و نتایج سیاسی انتخابات و موضع نیروهای سیاسی در قبال آن به مشغله فکری همه فعالان سیاسی تبدیل شود.

نیاز به تاکید نیست که بخش عمده گرایش های سیاسی جامعه امکان کاندیدا شدن و در نتیجه شرکت در انتخابات را ندارند و اولین گام در یک انتخابات امکان کاندیدا شدن نیروهاست. با وجود گسترش اعتراضات مدنی و فشارهای بین المللی، دامنه نیروهایی که امکان کاندیدا شدن و شرکت در انتخابات را دارند نه تنها گسترش نیافته بلکه محدود تر گردیده.  از سوی دیگر بخش بزرگی از مردم احساس میکنند که با وجود بسته بودن و غیر آزاد بودن انتخابات، نتایج آن در همان چارچوب محدود کاندیداها در زندگی عملی آنان تاثیر گذار است و به شعارها و وعده های کاندیداها و نتایج انتخابات حساسند.

این ویژگی، با خود پیچیدگی هایی در برخورد با انتخابات پدید آورده که در مباحث و تقاوت نظر نیروهای سیاسی اپوزیسیون در سالهای گذشته منعکس گردیده. در رابطه با سوال شما در مورد موضع اتحادجمهوريخواهان، طبیعی است که این مباحث و تمایز برخوردها در درون اتحادجمهوريخواهان نیز مطرح باشد که در نوشته ها وصحبت های فعالان آن منعکس گردیده است.

آنچه در اتحادجمهوريخواهان مورد توافق است و در اطلاعیه این جریان در تایید و دفاع از کمیته انتخابات آزاد در ایران منعکس گردید، طرح و تاکید بر شعار انتخابات آزاد بعنوان یک خواست استراتژیک است. این خواست توسط نیروهای سیاسی مختلف در داخل و خارج از کشور مورد تاکید قرار گرفته و به نظر میرسد که بخش بزرگی از نیروهای سیاسی کشور بر ضرورت مبارزه هماهنگ در این راستا توافق دارند و قطعا در این زمینه اقداماتی در هفته ها و ماههای آینده صورت خواهد گرفت.

علاوه بر مبارزه در راه انتخابات آزاد و دفاع از حق همه نیروهای سیاسی برای شرکت در انتخابات و در راستای مبارزه در این راه،  زاویه و چگونگی برخورد با انتخابات پیش رو و نیروهای شرکت کننده در آن موضوع بحث همه نیروهای سیاسی است و به این یا آن جریان محدود نمیگردد. یکی از عوامل مرکزی تضعیف مبارزه برای دمکراسی در کشور برخوردهای متفاوت و حتی متضاد نیروهای دمکرات، سکولار جامعه با انتحابات های پیشین بوده. تا آنجا که در انتخابات ریاست جمهور شاهد آن بودیم که بخشی  از سکولارهای ایران انتخابات را تحریم کردند، بخشی از دکتر معین و بخشی از رفسنجانی دفاع کردند. به نظر من تلاش برای دستیابی بیک سیاست همسو توسط این نیروها در قبال انتخابات یکی از مرکزی ترین وظایف فعالان سیاسی این طیف در ماههای آینده است و این تلاش نه فقط اتحادجمهوريخواهان بلکه همه نیروهای دمکرات سکولار جامعه را در برمیگیرد

 

 

سوال: از شعار انتخابات آزاد به عنوان «يک خواست استراتژيک» و همچنين از پيش شرط هائی که گروهی از آزاديخواهان درون ايران در دفاع از انتخابات آزاد مطرح کرده اند و همينطور با مشخصاتی که از انتخابات رژيم می شناسيم ـ و در اين دور چيز تازه ای بدان افزوده يا کم نشده است ـ نخستين نتيجه ای که منطقاً بدست می آيد، اين است که مدافعين انتخابات آزاد در پايبندی به پيش شرطهای خودشان در انتخابات دور هشتم مجلس رژيم اسلامی شرکت نکنند.

اگر شما بر اساس آنچه که گفتيد اميدواريد يا انتظار داريد که بخشهای مختلف «اپوزيسيون دمکرات سکولار» اينبار سياست همسوئی اتخاذ کنند، آيا اين سياست غير از اعلام عدم شرکت در اين انتخابات خواهد بود؟

 

فتاپور: شعار انتخابات آزاد خواست جدیدی نیست. این شعار در گذشته نیز مطرح بوده و بخش مهمی از نیروهای سیاسی ایران از آن دفاع کرده اند. آنچه امروز جدید است، هماهنگی بخش وسیعتری از نیروها برای پی گیری این خواست است و همانطور که گفته شد این خواستی است که به این یا آن انتخابات بستگی ندارد و تا زمانی که حداقل شرایط یک انتخابات آزاد در کشور ما وجود ندارد، موضوعیت و اهمیت خود را حفظ میکند. نحوه برخورد با انتخابات و تاکتیک در قبال آن یک مساله مشخص است و در بحث معین ما برای کسانیکه خواست انتخابات آزاد و در چارچوبی وسیعتر دمکراسی را پیگیری میکنند، هر تاکتیک با این معیار سنجیده میشود که تا چه حد میتواند در گسترش امکانات برای حرکت در راه تحقق این خواست تاثیر گذار باشد.

در ایران اولین اصل یک انتخابات آزاد که امکان کاندیدا شدن نیروهای مخالف است وجود ندارد و به جز انتخابات مجلس خبرگان در سال 58 همه انتخابات های انجام شده در جمهوری اسلامی در این چارچوب برگزار شده است. من خود یکی از اولین افرادی بودم که رد صلاحیت شدم. در انتخابات اولین دوره مجلس، صلاحیت من و تعدادی دیگر از کاندیداها بدلایل سیاسی برای شرکت در انتخابات پذیرفته نشد. قبل از آن نیز صلاحیت آقای رجوی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهور رد شده بود. ولی در آنزمان شورای نگهبان خود را موظف میدید که رد صلاحیت را باتکا قانون اساسی مدلل سازد. دلیل رد صلاحیت آقای رجوی را شورای نگهبان رای ندادن ایشان بقانون اساسی و تناقض آن با وظیفه رییس جمهور که اجرای قانون اساسی است اعلام کرد و دلیل رد کردن ما نمایندگان نیروهای چپ را عدم امکان اجرای قانون اساسی در این زمینه که نمایندگان منتخب باید بقران قسم بخورند، مطرح کرد. صرف نظر از بی اساس بودن این بهانه‌ها، آنزمان حداقل کوشش میشد که در ظاهر هم که شده دلایل بر اساس قانون اساسی توضیح داده شود ولی امروز بر اساس نظارت استصوابی، شورای نگهبان خود را مجاز میداند که هر نیرویی را بدلیل مواضع سیاسی حذف کند. از این زاویه شرایط امروز در مقایسه با شرایط اوایل دهه 60 منفی تر و انتخابات بسته تر شده ولی از سوی دیگر نیروی مخالف با روند کنونی انتخابات گسترش یافته و بخش عمده جریانهای سیاسی کشور را در بر می‌گیرد و امکانات وسیعتری برای پی‌ گیری خواست انتخابات آزاد و اعتراض به شرایط حاکم بر انتخابات فراهم گردیده است. عوامل ذکر شده، طرح شعار انتخابات آزاد را بعنوان شعاری استراتژیک، ورای این یا آن انتخابات مشخص ضرور میسازد.

ولی این ضرورت به تنهایی و بخودی خود پاسخگوی موضع در قبال هر انتخابات مشخصی نیست. همانطور که صحبت شد در ایران بخش وسیعی از مردم احساس میکنند که نتایج همین انتخابات با وجود محدود بودن نیروهایی که امکان کاندیدا شدن دارند، در زندگی آنان موثر است. نمیتوان بدون در نظر گرفتن این امر موضعی تاثیر گذار اتخاذ کرد. در کشورهایی چون عراق در زمان صدام حسین یا سوریه یا کره شمالی اتخاذ موضع در قبال انتخابات از پیچیدگی برخوردار نیست. در این کشورها همه اقشار بر این نظرند که نتیجه انتخابات از قبل تعیین شده است. ولی در ایران، ما با شرایط پیچیده تری مواجهیم که نیازمند مواجه شدن با این پیچیدگی و احتراز از پاسخ های ساده‌ بی توجه به شرایط مشخص در هر انتخاباتی است.

در چنین شرایطی تاثیرات هر موضع گیری سیاسی از زاویه هایی مثبت و از زاویه هایی منفی است و با توجه به این دوگانگی باید دید که کدام نحوه عمل میتواند در راستای حل مسائل کشور و بسیج نیرو در راستای تحقق دمکراسی بیشتر  موثر باشد. عدم شرکت در انتخابات در شرایطی میتواند نیروی وسیعی در سطح جامعه بسیج کرده، نیروی حاکم را به چالش کشیده و انتخابات را زیر سوال برد. در شرایط کنونی چنین امکانی وجود ندارد. در انتخابات مجلس هفتم، بخشی از نمایندگان با هدف اعمال فشار بر روند انتخابات تحصن کردند. سیاست آنها بدلیل دو محاسبه نادرست ناموفق بود. این تحصن در شرایطی برگزار شد که نیروهای مدافع آنان قادر نبودند در سطح جامعه نیروی وسیعی را به حمایت از آنان بسیج کنند. چند سال قبل از این تحصن، بستن روزنامه سلام، به درگیری 18 تیر انجامید و تحصن نیمی از نمایندگان مجلس در آنزمان واکنش محدودی را در سطح جامعه برانگیخت. همچنین نیروهای معتدل اصلاح طلب و از همه مهمتر ریاست جمهور در برابر تهدید ولی فقیه عقب نشینی کرده و وزارت کشور حاضر شد برگزاری انتخابات را عهده دار گردد. عدم شرکت در انتخابات میتواند با هدف ارائه چهره روشن مخالف انتخابات و تاثیر گذاری و برقراری رابطه با نیروهایی که شرکت در انتخابات را رد میکنند، با هدف بسیج این نیرو در آینده، مطرح گردد. در ضمن بسیاری از نیروها در این یا آن انتخابات برای تاثیر گذاری بر روند انتخابات و تقویت نیروهایی که در وجوهی خواسته های آنان را منعکس میکنند و حضور آنان در حاکمیت میتواند امکانات مثبتی برای گسترش مبارزات مدنی و دمکراتیک بگشاید  در انتخابات شرکت کردند. موضع گیری تاثیر گذار در قبال انتخابات در ایران با توجه به ارزیابی شرایط حاکم بر انتخابات و تاثیرات مثبت و منفی هر موضع گیری میتواند اتخاذ شود.

در این رابطه برای ما نیروهای سکولار که متاسفانه امکان شرکت ما در روند انتخابات در شرایط کنونی وجود ندارد یکی از مهمترین اهداف ما در شرایط انتخابات ارائه راه حل ها و برنامه هایمان برای حل مشکلات جامعه و همچنین دفاع از حق خود و همه نیروهای سیاسی برای شرکت در انتخابات و توضیح این ضرورت در سطح جامعه است.

 

سوال ـ شما در پاسخ خود نکات مختلفی را طرح کرديد که حرکت از هريک از آنها ما را به نتايج ديگری می رساند. گفتن همه چيز و در هر شرايط شايد در مقام تحليل گری سياسی پذيرفته و کار دانشمندان و استادان رشته سياست باشد، اما چنين امری جای بيان واضح و مواضع روشن نيروهای سياسی ـ از جمله شما همراه با سازمانها و گروههای مختلفی که در آن عضو بوده ايد و از همان استقرار رژيم اسلامی سعی داشته ايد حضوری فعال در هر مرحله از انتخابات رژيم داشته باشيد، نمی گيرد. ما سعی می کنيم با نگاه به تفاوتهای بنيادين ميان انتخابات آزاد و انتخاباتی که توسط رژيم اسلامی برگزار می گردد، مواضع واقعی شما را بفهميم. بنابر اين اجازه بدهيد فعلاً صحبت خود را روی توجيهاتی که در باره گرايش ـ نسبتاً پنهان ـ به شرکت در انتخابات دور هشتم مجلس اسلامی می شود، متمرکز کنيم و در اين رابطه استدلالهائی که می شود مورد پرسش قرار دهيم.

به عنوان نمونه لطفاً بفرمائيد؛ چگونه می توان شرکت در انتخابات رژيم را با استناد به اميد بهتر شدن شرايط زندگی مردم توجيه کرد؛ در حالی که به گفته خود شما انتخابات کنونی از هميشه بسته تر است. و زندگی مردم که وجوهات و عرصه های مختلفی دارد، هربار با قدرت گرفتن جناحی از حکومت ـ و همه از درون «انتخابات ويژه رژيم» ـ از جهاتی بدتر و اسفناکتر شده، بدون آن که گامی در جهت تضمين و برگشت ناپذيری در مختصر بهبودی که در برخی جهات زندگی ايجاد شده برداشته شود. برعکس يورش های بعدی به همين اندک با آمادگی برای سختگيری و سرکوبهای بيشتر همراه شده است. از وضعيت عمومی و امنيت اجتماعی و بين المللی و هرج و مرجی که در درون و بيرون کشور حاکم است، برای خودداری از طولانی شدن سخن، به همين اشاره بسنده می کنيم.

 

فتاپور: در رابطه با اظهار نظر شما در زمینه تاثیر گذاری بر حوادث کشور من تصور میکنم نیروهایی که کوشیده اند با حوادث سیاسی کشور برخورد مشخص و منعطف داشته باشند، بیشتر موثر بوده اند ولی بهرحال این ارزیابی میتواند مورد اختلاف باشد.

در رابطه با سوال شما در مورد انتخابات مجلس هشتم، همه شواهد نشان میدهد که مسئولین رژیم قصد دارند این انتخابات را در چارچوبی بسته تر از همیشه برگزار کنند و تمامی کسانی که در هر حدی بعنوان منتقد سیاست های تایید شده توسط ولی فقیه شناخته شده اند حذف نمایند و تعادل نیروهای اجتماعی تا بامروز بگونه ای نیست که پیشبرد این سیاست را مانع شود. حتی گفته میشود به کسانی که بعنوان اصلاح طلبان پیگیرتر شناخته میشوند مراجعه شده و از آنان خواسته شده که خودشان از نامزد شدن خودداری کنند.

شرایط فوق طرح خواست انتخابات آزاد را ضرورتر و پذیرش آن توسط نیروهای وسیعتری را ممکن میسازد. این خواست میتواند بعنوان خواست مرکزی نیروهای سکولار دمکرات مورد تاکید قرار گرفته و ضرورت آن در سطح جامعه توضیح داده شده و صدماتی که کشور ما از انتخابات های غیر آزاد متحمل شده تشریح شود و در سطح ملی و بین المللی برای اعمال فشار در این راستا اقدام گردد. ضرورت دارد نیروهای معتقد به این خواست راههای هماهنگی با یکدیگر در پیگیری این هدف را مورد بحث قرار داده و اقدامات لازم در این جهت انجام دهند. چنین کوشش هایی در داخل و خارج از کشور در این راستا در جریان است.

طبیعتا علاوه بر خواست انتخابات آزاد و ملزومات آن که مقدم تر از همه نفی نظارت استصوابی شورای نگهبان و امکان فعالیت آزاد احزاب اپوزیسیون است، در فضای انتخابات بخش عمده مردم چه آنان که در انتخابات شرکت کرده و برنامه های این یا آن کاندیدا را بطور نسبی مثبت تر میدانند و چه آنان که خواست های خود را در برنامه کاندیدا ها نمی بینند و در آن شرکت نخواهند کرد، سیاست های طرح شده توسط همه نیروها را در پاسخگویی به مشکلات عمده کشور تعقیب کرده و نسبت به آن قضاوت میکنند. ما نیروهای سکولار دمکرات کشور متاسفانه امکان کاندیدا شدن و شرکت در انتخابات را نداریم ولی عدم امکان شرکت در انتخابات مانع این ضرورت نیست که ما بعنوان یک نیرو سیاست ها و شعارهای خود را نسبت به مهمترین مسائل جامعه طرح نکرده و راه حل های خود را ارائه ندهیم.

به نظر من مجموعه ما باید بکوشیم که در ماههای آینده عمده ترین مسائلی را که باید در سطح جامعه مورد توجه قرار گیرد مورد تاکید قرار دهیم و راه حل های خود را ارائه دهیم. کشور ما نیازمند حضور جدیتر نیروهای سکولار دمکرات در حیات سیاسی کشور است و اولین گام در این راستا تلاش برای همسویی در پاسخگویی به مبرمترین مسائل کشور است. روند انتخابات زمانی است که بیشترین امکانات در این زمینه وجود دارد. فکر میکنم که درست آنست که مضامین چنین پلاتفرمی مورد بحث قرار گرفته و در راستای همسویی نیروها در این زمینه کوشش شود.

 

سوال: توجه و حساسيت در برابر واقعيت ها و تحولاتی که در درون جامعه جاريست و انعطاف در روش ها و سياست ها برای يک نيروی سياسی جدی ضروری و الزام آور است. اما اگر منظور از انعطاف، سعی در تأثيرگذاری از طريق شرکت در انتخابات رژيم است، در اين صورت بايد کسانی که شرکت در انتخابات رژيم را آشکار و پنهان تبليغ می کنند، ابتدا نشان دهند و ثابت کنند که مشکلات مردم و جامعه بدست جناحهائی که هر بار از صندوقهای رأی سربيرون آورده و می آورند، حل شده و وضعيت آنها بهبود يافته است.

اگر شما معتقديد بايد از شرايطی که هر انتخاباتی با خود می آورد، استفاده کرد و به مردم گفت و نشان داد که تاکنون استبداد رژيم و ممانعت از گزينش واقعی نمايندگان مردم و دست بدست کردن قدرت در ميان يک گروه بسته به منافع آنها و منافع کشور لطمات فراوان زده است، اگر توصيه عدم شرکت به «اصلاح طلبان پيگيرتر» را تلويحاً تأئيد می کنيد، در اين صورت چرا به صراحت مخالفت خود را با شرکت در چنين انتخاباتی اعلام نمی کنيد؟ آيا فکر نمی کنيد همين عدم صراحت و ناروشنی از موانع رسيدن به پلاتفرم مشترک يا همسوئی است؟

 اگر قرار است دفاع از انتخابات آزاد و پيشرط های آن موضوع همسوئی نيروها سکولار و دمکرات باشد، چرا مضمون بيانيه بيست ماده ای در دفاع از خواست انتخابات آزاد، زمينه اصلی پلاتفرم مشترک قرار نمی گيرد، چرا هرچه به انتخابات مجلس هشتم نزديکتر می شويم، حضور اين بيانيه و مطالبات آن کم رنگتر می شود؟

 

فتاپور: من بهیچ وجه معتقد نیستم باید به اصلاح طلبان پیگیرتر توصیه کرد که خود را کاندیدا نکنند. این نیروهای حاکمند که میکوشند مانع کاندیدا شدن آنان شوند و اعلام کرده اند قصد دارند همه کسانی را که صریحا به سیاست های آنان بطور جدی انتقاد میکنند، حذف کنند. سیاست درست، مقابله با این خواست آنان در سطح ملی و بین المللی است و نه کنار کشیدن و یا بدتر از آن تسلیم شدن و محدود کردن خواسته ها به سطح قابل قبول شورای نگهبان.

من نمیدانم منظور شما از کسانیکه بطور پوشیده شرکت در انتخابات را تبلیغ میکنند چه کسانیست. بخشی از نیروهای سیاسی سکولار معتقدند در شرایط کنونی شرکت در انتخابات و تقویت نیروهایی که در حد معینی از اصلاحات دفاع میکنند و یا تضعیف افراطی ترین نیروها در درون حاکمیت امکانات بیشتری برای مبارزه دمکراتیک و پیشروی های بیشتر میگشاید و باید مردم را تشویق کرد که با شرکت در انتخابات از این حق خود حتی در همین حداقلی که ممکن است بهره گیرند. این نظرات بهیچ وجه پوشیده نیست و کسانیکه به آن معتقدند در نوشته ها و سخنرانی های خود آنرا صریح و روشن مطرح کرده و دلایل خود را توضیح داده اند.

بخشی از نیروهای سیاسی معتقدند که شرکت در یک انتخابات آزاد با هر هدفی به چنین انتخاباتی مشروعیت بخشیده و امکانات مبارزه علیه رژیم را تضعیف میکند و به همین دلیل باید از مردم خواست که چنین انتخاباتهایی را تحریم کنند و از ماهها قبل موضع خود مبنی بر تحریم انتخابات را مستقل از روندهای مشخص حاکم بر هر انتخابات اعلام میکنند.

بخشی از نیروها که من نیز به آنان تعلق دارم برخورد با انتخابات غیر آزاد را امری مشخص دانسته و معتقدند باید با توجه به شرایط حاکم، تعادل نیروها، شعارها و مواضع نیروهای شرکت کننده مناسبترین موضع در قبال هر انتخاباتی را مشخص کرد. برمبنای این متد، در مجلس ششم زمانی که تعادل نیرو بگونه ای بود که افرادی چون خانم حقیقت جو و یا آقایان علیرضا رجایی و علی اکبر موسوی خویینی ها و .. که در مواضعشان بخش هایی از خواست های مدنی مطرح در جامعه را منعکس میکردند، از سد شورای نگهبان میگذرند، درست است که به آنان رای داد و در مجلس هفتم زمانیکه چنین شرایطی وجود ندارد، شرکت در انتخابات نادرست است.

همه شواهد نشان میدهد که انتخابات موجود باحتمال قوی در فضایی بسته تر از انتخابات مجلس هفتم برگزار خواهد شد و طبیعتا در چنین حالتی موضع گیری در همان چارچوب مجلس هفتم میتواند مطرح شود. در چند هفته آینده درستی یا نادرستی این ارزیابی قطعیت خواهد یافت.

برای نیروهایی چون ما که امکان کاندیدا شدن ندارند و شرکتشان تنها میتواند محدود به رای دادن یا رای ندادن به کاندیداهای موجود باشد. چنین موضع گیری اهمیتش بیش از آنکه تاثیر گذاری بر روند انتخابات باشد در خدمت اعلام موضع و ترسیم چهره هر جریان است که هر چند مهم است ولی اهمیتش در این محدوده است. به نظر من در فضای انتخابات که بخش وسیعتری از مردم به مواضع جریانهای سیاسی حساسند، تاثیر گذاری بر روند های سیاسی، سیاست نیروها در تمامی پروسه انتخابات است.

من در سوال قبلی توضیح دادم که به نظر من در چنین شرایطی ارائه تصویر از شرایط حاکم بر جامعه و ارائه راه حل در مورد مهمترین مسائلی که جامعه ما با آن مواجه است، سیاستی است که میتواند تاثیرگذار باشد و همچنین به شکل گیری یک جریان سکولار دمکرات موثر یاری دهد.

محور و مرکز چنین سیاستی پیگیری خواست انتخابات آزاد و توضیح صدماتی است که انتخابات های بسته کنونی به کشور ما وارد کرده. مقدماتی تری پیش شرط یک انتخابات آزاد امکان آزاد کاندیدا شدن و آزادی فعالیت احزاب سیاسی است. تلاش برای همسویی نیروهای مدافع این خواست، شکل دهی و تقویت ارگانهایی که بتواند چینن خواستی را تعقیب کند و اعمال فشار ملی و بین المللی در این زمینه اقداماتی است که میتواند در جریان انتخابات و پس از انتخابات مجلس هشتم پیگیری شود.

ولی من فکر میکنم در عین حال جامعه ما با مسائلی مواجه است که تاثیر گذاری سیاسی بدون رابطه با آنان ممکن نیست. در جریان انتخابات همه مردم صرف نظر از اینکه تصمیمشان بشرکت و رای دادن به برخی کاندیداها باشد و یا رای دادن به کاندیداهای موجود را نادرست بدانند، نسبت به سیاست خارجی و رابطه ایران با کشورهای غربی و سیاست هایی که در این زمینه پیش برده شده بدرستی حساسند و بخش بزرگی از آنان میدانند که این امر تا چه حد میتواند در زندگی آنان موثر باشد. نیروهای حاکم میکوشند وانمود کنند که سرسختی آنان در برابر کشورهای غربی شرایط بهتری برای دفاع از منافع ملی ما پدید آورده. توضیح صدماتی که کشور ما از این سیاست تحمل کرده و ارائه سیاست هایی که به نظر ما میتواند راهگشا باشد موضوع دیگری است که درست است در ارائه سیاست نیروهای سکولار مطرح گردد. همچنین عمده ترین خواستهایی که جنبش های مدنی موجود در کشور مطرح میکنند، میتواند عناصر دیگر این سیاست باشد. خواست هایی که در برنامه کمپین یک ملیون امضا طرح شده ویا خواست تشکیل سندیکاهای مستقل کارگری. ارائه چنین سیاست و یا پلاتفرمی خود میتواند بهترین معیار ارزیابی مواضع نیروهای سیاسی منجمله آنان که امکان شرکت در انتخابات را دارند، باشد.

من تصور نمیکنم که مبارزه برای انتخابات آزاد در روند انتخابات سیر نزولی داشته. به نظر من مبارزه برای این خواست در حال گسترش است و با توجه به سیاست مسئولین رژیم در انتخابات پیش رو تصور میکنم نیروهای وسیعتری به صف مبارزه در این راه بپیوندند

 

سوال: البته تشت «وانمودهای سرسختی نيروهای حاکم» در برابر کشورهای غربی از آسمان فرو افتاده است. بعد از آن نمايشهای خطرناکی که هستی کشور را در معرض نابودی قرار داده بود، نوبت به صاف کردن مسير کنار آمدن رسيده است و به گفته خامنه ای برقراری رابطه با آمريکا ديگر نشانه بی غيرتی نيست و خود اوست که زمان برقرای اين رابطه را نيز تعيين خواهد کرد. با اين مقدمات و اعلام آمادگی ها ظاهراً تصميم گرفته اند پای چنين موضوعی را به انتخابات نکشانند و خواست مردم مبنی بر حل مسالمت آميز بحران با غرب را به صورت ابزار جمع آوری رأی به دست جناح اصلاح طلب نسپارند. پس کشاندن اين موضوع به درون بحث امروز ما که در باره همسوئی نيروهای مخالف حکومت اسلامی بر سر دفاع از انتخابات آزاد و اين که قصد شرکت يا تشويق به شرکت در انتخابات مجلس هشتم چه نسبت و ربطی با انتخابات آزاد و اتخاذ سياست همسو در  دفاع از آن دارد، جز بی ثمر گذاشتن اين بحث نتيجه ديگری نخواهد داشت. بنابراين برگرديم به موضوع اصلی.

با نگاه به وضعيت واقعی، آنچه از اعلام مواضع و اعتراضات لفظی و شکوائيه ها نتيجه گيری می شود اين است که در انتخابات در راه همه «اصلاح طلبان پيگير» و «اصلاح طلبان نيمه پيگير» ـ يا به قول شما نيروهائی که در حد معينی از اصلاحات دفاع می کنند ـ حتا پيش از آن که اسامی به صافی شورای نگهبان برسند، يا کنار گذاشته شده اند  و يا خود از ثبت نام به عنوان کانديد خودداری کرده اند. اما شنيده نشده است که آنها از شرکت به عنوان رأی دهنده خودداری خواهند کرد. آيا از سوی اين نيروها انتظار اعتراض های جدی می رود يا اين که به مصلحت حفظ نظام و پايبندی به آن حذف شدگان همان راهی را خواهند رفت که در دوره مجلس هفتم کانديدهای اصلاح طلبان و در انتخابات دور پيشين رياست جمهوری معين، رفسنجانی و کروبی در پيش گرفتند؟

 

فتاپور: شما درست میگویید. بحث سیاست خارجی مستقیما به شرکت یا عدم شرکت در انتخابات ارتباط پیدا نمیکند. ولی همانطور که من در سوال های قبل مطرح کردم به نظر من مباحث مطرح در پروسه انتخابات برای نیروهایی چون ما محدوده ای  وسیعتر از شرکت یا عدم شرکت را در بر میگیرد. من هم معتقدم که بحث امروز ما موضوع سیاست خارجی نیست و من هم قصد ندارم در این زمینه به جزئیات بپردازم و راجع به تحلیل شما اظهار نظر کنم و آنرا به یک بحث دیگر موکول میکنم ولی اشاره به اهمیت بحث سیاست خارجی و ارائه سیاست در این رابطه در پروسه انتخابات به این دلیل است که این موضوع یکی از مسائل مرکزی جامعه ماست و بدرستی بخش عمده مردم چه آنان که در انتخابات  شرکت میکنند و چه آنان که در انتخابات شرکت نمیکنند، به آن توجه دارند. من تصور نمیکنم نادرستی ادعای آقای احمدی نژاد در اینکه پایداری حکومت در برابر غرب مضمون دفاع از منافع ملی داشته و شرایط مساعدتری برای ایران در برخورد با غرب، پدید آورده در سطح عمومی جامعه موضوعی بدیهی و حل شده باشد. این منطق بیاری تبلیغات انحصاری دولتی امکان نفوذ دارد و در حد خود میتواند بر انتخابات نیز موثر باشد. به همین دلیل توضیح نادرستی این ادعا و ارائه سیاست در این زمینه با موضوع انتخابات بی رابطه نیست.

در مورد سوال شما در رابطه  با واکنش نیروهایی که حذف شده‌اند، کسانی که شما نام آوردید یعنی آقای کروبی و رفسنجانی در گذشته نشان داده‌اند که ترجیح میدهند مستقیما در برابر ولی فقیه قرار نگیرند و اگر حذف هواداران آنان با تایید ولی فقیه باشد، انتقاد و شکایت خود را تنها در محافل بسته درون رژیم طرح کنند. من تصور نمیکنم آنان در این انتخابات نیز روش دیگری در پیش گیرند. بالاخص آقای کروبی که در این انتخابات تلاش نموده فاصله خود با اصلاح طلبان رادیکالتر را بنمایش گذارده و در میان محافظه کاران معتدلتر همزبان بیابد.

حزب مشارکت در گذشته بگونه دیگری برخورد کرده. در تحصن اعتراضی نمایندگان مجلس به روند انتخابات مجلس هفتم کادرهای رهبری این حزب و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مثل آقای محمد رضا خاتمی و بهزاد نبوی شرکت داشتند. مباحثات درون حزب در تحلیل شکست، به نتایجی متفاوت از آنچه ما و یا کسانی مثل آقای حجاریان و عبدی رسید و رهبری جدید حزب پس از آخرین کنگره این حزب و کناررفتن آقای محمد رضا خاتمی باین نتیجه رسید که با توجه به نقش دولت در ایران، حضور در قدرت حتی برای ارتباط گیری با نهادهای مدنی ضرور است و در این راه  نزدیکی به نیروهای حاشیه ویا بیرون حکومت با توجه به پراکندگی و ضعف این جریانها کم سود و پرهزینه است و راه همزبانی با نیروهای معتدل جبهه اصلاحات و حتی محافظه کاران معتدل را در پیش گرفت و جبهه دمکراسی و حقوق بشر مطرح شده توسط آقای معین کنار گذاشته شد. مقایسه برنامه انتخاباتی اخیر حزب مشارکت با برنامه‌های پیشین و بالاخص برنامه طرح شده توسط آقای دکتر معین چنین سمت گیری را بروشنی منعکس میکند. به همین دلیل واکنش رهبری حزب مشارکت به اعمال فشارهای سنگین انتخابات پیش رو روشن نیست ولی بهرحال کسانی در درون این حزب و نیروهای منفرد به روند انتخابات اعتراض کرده و از حق خود دفاع خواهند کرد. موضع خانم شیرین عبادی و کمیته های تشکیل شده در این زمینه در دفاع حقوقی از حذف شدگان اقدامی است صحیح و قابل تایید. به نظر من ما نیز باید بکوشیم در چارچوب خواست انتخابات آزاد و مخالفت با کل نظارت استصوابی شورای نگهبان، این اعتراضات را در سطح وسیعتر منعکس کرده و در مجامع مدافع حقوق بشر در سطح بین المللی طرح سازیم.

 

 

30.01.2008