در رابطه با طرح رفراندوم

مصاحبه نا نشريه کار (1) 

 

* تنها شکل گيری گفتمانی که مرز روشنی با نقطه ضعف های پروژه دوم خرداد داشته باشد قادر است در کسانی که اميد خود به اين پروژه را از دست داده اند اميد و اعتماد پديد آورد. آنچه برای ما جمهوريخواهان آماج و همواره مطرح بوده است امروز به يک مساله مشخص سياسی بدل گرديده.

 

* خط قرمز ما در رابطه با ساير نيروهای سياسی در هر زمينه مشخص ميبايست منافع تحول جامعه مان در راستای دمکراسی ، پيشرفت، رعايت حقوق بشر،استقلال و خلاصه همه ارزشهايی باشد که ما را تعريف ميکند. خط قرمز ثابت از پيش تعيين شده تنها به زيان ايده ها و آرمانهای ما عمل خواهد کرد.

 

* امروز مردم جرات دارند که خواستهای خود را با صراحت عنوان کنند و توده ای بودن طرح چنين خواستهايی امکان رودررويی يا ساکت کردن کسانی را که عليه شرايط سياسی حاکم بر کشور سخن ميگويند ناممکن ساخته.

 

****************************

 

سوال: آقای فتاپور, در چند هفته گذشته موضع گيری در رابطه با فراخوان رفراندوم ساير مباحث را تحت الشعاع قرار داد ولی من سوالات را از همايش های منطقه ای اتحاد جمهوريخواهان شروع ميکنم. با برگزاری همايش منطقه ای سويد 4 همايش منطقه ای اعلام شده برگزار شد. از اين همايش ها چه انتظاری داشتيد و آيا فکر ميکنيد اين همايش ها باهداف خود دست يافت

پاسخ: هدف از اين همايش ها بحث و تبادل نظر و ارايه نظرات گوناگون مطرح در اتحاد جمهوريخواهان بود و به نظر من در اين زمينه موفق بود.

 

سوال: در اين همايش ها سندی با امضای 8 نفر منجمله شما به همايش ها ارايه شد و تعداد زيادی از مسيولين و فعالان اين جريان هم در موافقت و يا مخالفت با اين سند صحبت کردند. اين سند چه موضوع جديدی رامطرح ميکند و بحث بر سر چيست

پاسخ: در همايش برلین ديدگاهها و آماج های اتحاد جمهوريخواهان به تصويب رسيد و در همايش های اخير شرايط کنونی حاکم بر کشور و سياست های اتحا د جمهوريخواهان مورد بررسی قرار گرفت. سند مزبورتلاشی  است برای ارايه راهکار در شرايط سياسی امروز ايران.

پس از دوم خرداد نيروهايی که معتقد بودند ميتوان در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی به مردم سالاری دست يافت، قادر گرديدند که حمايت بخش عمده مردم را به پروژه خويش جلب نمايند. اين برنامه که با عنوان پروژه دوم خرداد معروف گرديده با شکست مواجه شد و اين نيروها حمايت توده ای خويش را از دست داده اند.

در سالهای اخير گفتمانی در جامعه ايران نيرو گرفته که خواهان تحول بنيادين است.سند پيشنهادی بر اين نظر است که جمهوريخواهان ميبايست فعاليت خود را بر تقويت اين گفتمان متمرکز کنند ومعرفی برنامه و چهره خود بعنوان نيروی اين تحول به جامعه را ازاولويت های فعاليت سياسی خود بشناسند. در عين حال ما در ايران شاهد يک جنبش توده ای که بنيان های رژيم را بخطر بيافکند نيستيم. مبارزات مشخص کماکان مطالباتی و موضعی است. در اين سند بر ضرورت مشارکت دراين مبارزات و برای تحقق خواستها و رفرمهای معين تاکيد شده. تاثيرگذاری بر چنين مبارزاتی با طرح خواستهای کلی ممکن نيست. مشارکت در اين حرکات نيازمند کار تخصصی و موضوعی و موضع گيری های مشخص است. سند بر تلفيق اين دو وجه کارتاکيد دارد.

سوال: آيا با توجه به فراخوان رفراندوم و اطلاعيه شورای مرکزی در اين رابطه ميتوان نتيجه گرفت که اين بحث به نتيجه رسيده و اکثريت اتحاد جمهوريخواهان ايده مرکزی طرح شده يعنی تقويت گفتمان تغيير قانون اساسی را پذيرفته اند.

جواب: هم باين دليل که بخشی از دوستان ما با اين اطلاعيه مخالفند و هم باين دليل که تعيين راهکارهای سياسی ما بحثی گسترده تر از آنچه در اين اطلاعيه منعکس شده است، من فکر ميکنم ضرور است اين مباحث ادامه يابد و در همايش سرتاسری اتحاد جمهوريخواهان که باحتمال قوی در ماه ژوين برگزارميشود زاويه های دقيقتر راهکارهای سياسی ما روشن گردد.

سوال: اتحاد جمهوريخواهان و سازمان فداييان اکثريت با اين فراخوان و تقويت مبارزه برای  رفراندوم تغيير قانون اساسی برخورد حمايت آميز کرده اند. شما فکر ميکنيد اين طرح تا چه حد ميتواند در داخل کشور تاثير گذارد.

جواب: جامعه ما تجربه 8 سال مبارزه حاد سياسی را پشت سرگذارده. امروز درصد کسانی که قانون اساسی فعلی را ميثاق پيوند دهنده مردم ايران نميدانند و از تغيير آن پشتيبانی ميکنند قابل مقايسه با 8 سال پيش نيست. امروز مردم جرات دارند که خواستهای خود را با صراحت عنوان کنند و توده ای بودن طرح چنين خواستهايی امکان رودررويی يا ساکت کردن کسانی را که عليه شرايط سياسی حاکم بر کشور سخن ميگويند ناممکن ساخته. چنين ايده ای در جامعه ايران مطرح است و بحث و حساسيتی که طرح اين فراخوان پديد آورد خود گواهی است بر جدی بودن اين خواست.

تلاشهايی که در راستای طرح گسترده اين گفتمان در جامعه صورت ميگيرد، بازتاب دارد و بهمين دليل به نظر من در تقويت چنين تلاشهايی نبايد بدليل نقاط ضعف اين يا آن حرکت ترديد کرد. تبديل شدن بحث ضرورت تغيير قانون اساسی بيک بحث عمومی که همه نيروهای سياسی جامعه ايران را به اظهار نظر و شرکت در اين ديالوگ وادارد، گامی است مثبت و آنچه در يک ماه گذشته رخ داد در اين راستا بوده.

سوال: به چه دليل امروز تقويت اين گفتمان اهميت سياسی يافته است

پاسخ:از نظر ما که آماجمان حاکميتی است که تمام نهادهای آن انتخابی باشد تقويت اين ايده در سطح جامعه همواره مطرح بوده است. ولی آنچه اين امر را بيک مساله سياسی معين تبديل کرده است تغييراتی است که در چند سال اخير رخ داده. بخش بزرگی از کسانی بالاخص جوانانی که با اميد به پروژه دوم خرداد در مبارزات چند سال گذشته و در تحولات ناشی از آن شرکت داشتند، اين اميد را از دست داده و به نيروهای پيشبرنده و نماينده اين پروژه بی اعتماد شده اند. تنها شکل گيری گفتمانی که مرز روشنی با نقطه ضعف های اين پروژه داشته باشد قادر است در اين نيرو اعتماد پديد آورد. آنچه برای ما جمهوريخواهان آماج و همواره مطرح بوده است امروز به يک مساله مشخص سياسی بدل گرديده. 

سوال: آيا اين صحبت های شما بمعنای پذيرش فراخوان است

جواب: در اين فراخوان ايده تغيير قانون اساسی مطرح گرديده و بالاخص با توضيح تکميلی بعدی که بر تقويت اين گفتمان تاکيد شده، تلاشی است مثبت و قابل تاييد و به همين دليل اطلاعيه های منتشر شده از طرف اتحاد جمهوريخواهان ايران و سازمان فداييان خلق ايران (اکثريت) که از اين زاويه فراخوان را تاييد کرده اند، مورد تاييد من است. اما تاييد و يا امضای فراخوان بمعنای تاييد کليت متن آنست و به نظر من اين متن در چگونگی برخورد با ارزيابی از آمادگی عملی برای پيشبرد رفراندوم در شرايط کنونی و رابطه آن با ساير مبارزات مطرح در جامعه  و همچنين گامهای بعدی حداقل دارای ناروشنی است و به همين دلايل من ضمن تاييد تلاشهای تدوين کنندگان بيانيه در راستاهای ذکر شده آنرا امضا نکردم.

سوال: شما در صحبت های خود عمدتا گفتمان تغيير قانون اساسی باتکا رای مردم را مطرح ميکنند. آيا اينکه رفراندوم را بکار نميگيريد عمدی است

پاسخ: بله عمدی است. اگر بپذيريم که تقويت اين گفتمان بمعنای وجود تعادل نيرو و امکانات عملی برای تحقق آن همين امروز نيست، در آنصورت طبيعتا نميتوان بطور قطع پروسه هايی را که اين هدف را متحقق ميسازد مشخص کرد. رفراندوم بعنوان يکی از اشکالی که رای و اراده مردم را منعکس ميکند روشی است مناسب در اين راه و طرح و تبليغ روی آن مثبت است، ولی از آنجا که از امروز نميتوان پيش بينی کرد که مسيرتحول چگونه خواهد بود، من ضمن تاييد راه همه پرسی بعنوان راهی مناسب، معتقدم بعنوان يک گفتمان و يا پروژه مضمون آن بايد مورد تاکيد قرار گيرد و اين گفتمان با عنوان تغيير قانون اساسی باتکا رای مردم ناميده و معرفی شود.

سوال: در هفته اخير برخی رهبران اصلاح طلب و برخی شخصيت های سياسی خارج از حکومت در داخل کشوراز اين فراخوان انتقاد کرده اند نظر شما در اين رابطه چيست

جواب: اين انتقادات دو نوع است. بخشی ازمنتقدين ضمن تاييد ضرورت تغيير قانون اساسی در رابط با روشهای طرح آن، زود هنگام بودن آن و يا سازماندهی کار و عدم تلاش برای همفکری و هماهنگی با همه معتقدين به اين ايده، اين اقدام و يا متن فراخوان را مورد انتقاد قرار داده اند. اين انتقادات بايد مورد توجه قرار گيرد و عناصر واقعی آن در اقدامات بعدی بکار گرفته شود.

ولی برخی از منتقدين کل اين ايده را مورد تعرض قرار داده اند. در اينجا ما با دو استراتژی متفاوت مواجه ايم. انتقادات آقای حجاريان و جلايی پور و خاتمی از اين شمارند. اين گروه از منتقدين به پيشبرد اصلاحات در چهارچوب همين قانون اساسی موجود معتقدند وبا طرح و تبليغ ايده تغييرقانون اساسی مخالف. آنها تصور ميکنند دليل از دست دادن حمايت توده ای خطاهای تاکتيکی بوده و ميتوان با همان پروژه دوم خرداد مجددا مردم را با تاکتيک ها و سازماندهی مناسب بحرکت در آورد. آنها در طرح خواست تغيير قانون اساسی استراتزی متفاوتی را می بينند و انتقادات آنان از کل ايده است

از چند سال قبل جمهوريخواهی از سطح يک ايده و يا جريانهای پراکنده به تلاش برای شکل دهی جريانهای سياسی مشحص تحول يافت. به چالش کشيدن قانون اساسی و طرح جبهه نيروهای دمکرات و يا ايده جمهوری ناب توسط دانشجويان و يا شخصيت های سياسی اصلاح طلب در کشور در سالهای اخير بارها مطرح گرديده و اين اولين بار نيست ولی طرح اين ايده در شکل کنونی و توسط برخی مسيولين جنبش دانشجويی فازی نوين در اين زمينه در داخل کشور بود. انتقادات تند دانشجويان از خاتمی  نشانه ديگری از روگردانی بخش عمده فعالين دانشجو از پروژه دوم خرداديهاست. واکنش های تند و حتی عصبی رهبران و متفکران اين جريان، ناراحتی و خشم از تحولاتی که در جامعه رخ داده است را منعکس ميکرد. اين واکنش ها نشان داد که مشارکتی ها هنوز از تغييرات رخ داده شده در جامعه برداشت روشنی نداشته و در اتخاذ سياسیت مناسب در قبال اين گفتمان دارای مشکلند

سوال: به نظر شما نتيجه اين واکنش های تند چه خواهد بود

جواب: اگر بخواهم بحث خود را صرفا در چارچوب های سياسی محدود نگاه دارم و از بحث های نظری و برنامه ای احتراز کنم آنچه در اين برخوردها مورد توجه قرار نگرفته، پذيرش شکل گيری و نفوذ فکری اين نيروی جديد است. به نظر من دوم خرداديها در آينده نزديک قادر نخواهند بود که بخش بزرگی از نيروهايی که از آنها نااميد شده اند بخصوص جوانان را به صحت سياست های خود متقاعد سازند. من از گزارش جلسه خاتمی بياد سالهای اواخر دهه 40 افتادم. در آنروزها جبهه ملی ها و توده ایها نميتوانستند ما دانشجويان را با استدلال و حتی تاکتيک های مناسب به سوی خود جلب کنند. بی اعتمادی شکل گرفته بود که با اين يا آن عمل و تاکتيک و استدلال قابل حل نبود.

چنين شرايطی نيروهای خود را از درون خود بيرون خواهد داد و ستيز با اين نيروها به جلب اعتماد های از دست داده شده منجر نخواهد شد. گفتمانی ميتواند در اين شرايط در درون اين نيروها نفوذ داشته باشد که بتواند به نقطه ضعف ها و دلايل ناکامی پروژه دوم خرداد پاسخ دهد و به همين دليل به چالش کشيدن قانون اساسی و ولايت فقيه (و نه ولی فقيه) گسترش يافته. نکاتی که در پروژه دوم خرداد مسکوت مانده و يا فرعی تلقی ميشد.

متاسفانه درموضع گيری های تند ذکر شده آنچه مشهود است بی اعتنايی به تغييراتی است که در جامعه رخ داده. اگر مشارکتی ها و ساير اصلاح طلبان اسلامی تصور ميکنند که نفی اين رقيب به تقويت آنان ميانجامد دچار خطا هستند.

من با کسانی که اعتقاد دارند نقش نيرويی که خواهان مشروطه اسلامی است در حيات سياسی ايران پايان يافته موافق نيستم. اين جريان اگرچه نقش غالبی را که چند سال پيش داشت دارا نيست و در آينده قابل پيش بينی نيزنخواهد داشت ولی بعنوان يکی از جريانهای سياسی اصلی جامعه ما در روند های سياسی تاثيرگذار خواهد بود. آنها قدرت بسيج نيروهای معينی را در جامعه دارند آنها اگربخواهند در پيشبرد شعارهايی که داده و ميدهند پيگيری نمايند، بدون پذيرش وجود جريانهايی که هدف های راديکالتر را فرا راه خود قرار ميدهند امکان حرکت نخواهند داشت. نفی و مقابله با نيروهای راديکالتر به تضعيف بيشتر و کم اثرتر شدن خود آنان ميانجامد. 

سوال: در خارج از کشور بخشی از نيروها بخاطر عدم مرز کشی اين حرکت با سلطنت طلبان در برابر آن موضع گيری کرده اند نظر شما در اين باره چيست.

جواب: اگر بحث بر سر شکل دهی سازمان و يا اتحادی حول اين فراخوان باشد طبيعتا هم همه نکات مطرح شده در فراخوان و هم نيروهای شرکت کننده در اين حرکت بايد مورد بررسی قرار گيرد. ولی اگر مساله بر سر ايده مرکزی تقويت ايده مخالف قانون اساسی و يا رفراندوم باشد، اين نحوه برخورد به قضيه نادرست است. کسانی که رفراندوم را بعنوان شعار و يا خواست خود مطرح ميکنند نميتوانند در برابر اينکه اين خواست توسط کسان ديگری نيزميتواند مورد حمايت قرار گيرد موضع داشته باشند. خواست تغيير قانون اساسی به اتکا رای مردم ميتواند توسط کسانی نيز که در قانون اساسی اثباتی خويش ايده های ما را تاييد نميکنند نيز مورد حمايت قرار گيرد. اگر اين خواست منعکس کننده نيازی در جامعه ماست، از گسترده بودن آن نبايد هراسيد. نميتوان همه پرسی را تاييد کرد و اين امکان را که رای مردم مثلا رژيم سلطنتی و يا تغييرات محدودی در همين قانون اساسی موجود را تاييد کنند بطور کلی نفی کرد.

 اين برخورد بالاخص در رابطه با جريانهايی که در دوره اخير در مقاطعی شعار رفراندوم برای تغيير قانون اساسی  ويا حتی تعيين  نظام را بعنوان خواست يا يکی ازخواستهای محوری خود مطرح کرده اند بسختی قابل دفاع است. مثلا در اعلاميه مشترک 6 سازمان سياسی منجمله سازمان راه کارگر در جريان انتخابات مجلس شعار رفراندوم برای تغيين نظام مطرح گرديده، شعاری که سالهاست همه شاخه های هوادار رژيم پيشين بعنوان شعار و خواست خود طرح ميکنند. نميتوان اين شعار و خواست را پی گيری کرد و همسويی با سلطنت طلبان را نفی کرد. البته به نظر من شعار رفراندوم برای تعيين نظام شعار نادرستی است. اين شعار باين دليل نادرست است که استراتژی آن پايين کشيدن رژيم، و سپس همه پرسی برای تعيين نظام است. در شرايط بحرانی پس از پايين کشيدن رژيم نتيجه چنين همه پرسی را نيروی غالب رقم خواهد زد و ظرف تلاشهای بعدی  از همان ابتدا تعيين گرديده است. به نظر من خود اين شعاريکی ازموضوعات اختلاف سياسی مابين ما و مشروطه خواهان است و نه آنکه به خاطر مشروطه خواهان بايد با اين شعار مخالفت کرد.

هرگاه نيرويی پيشبرد يک شعار و يا خواست سياسی را ضرور بداند چاره ای جز پذيرش همسويی با ديگر نيروهايی که همان خواست را تعقيب ميکنند ندارد و در اين رابطه مشخص درتاييد خواست مبارزه برای تغيير قانون اساسی بدليل آنکه بخشی از سلطنت طلبان هم اين خواست را تاييد کنند نبايد ترديد کرد.

 

مهدی فتاپور

28.12.2004