مصاحبه با سایت اخبار روز در رابطه با همایش سوم اتحاد جمهوريخواهان

 

1. آقای فتاپور تشکيل اتحاد جمهوری خواهان ايران با توجه بسياری در محافل سياسی همراه بود، اما به نظر می رسد که اميد و اشتياقی که اين تشکل ايجاد کرده بود، زياد دوام نياورد. اتحاد جمهوری خواهان ايران، الان در چه وضعيتی است و چه فعاليت هايی را انجام می دهد؟

 

اتحاد جمهوریخواهان با هدف تلاش در راه حضور متشکل و يا حداقل هماهنگ  نيروهای سکولارجمهوريخواه و تقويت اين نیرو در حيات سياسی کشور شکل گرفت. جريانهای سياسی مطرح در کشور، اقتدارگرايان و محافظه کاران حاکم، اصلاح طلبان اسلامی، هواداران رژيم پادشاهی، مجاهدين خلق … همگی دارای رهبری بوده و بطور نسبی متشکلند. جمهوريخواهان سکولار کشور چند پارچه بوده و با وجود نقش پراهميتی که در فعاليت های اجتماعی ایفا ميکنند در عرصه سياست حضوری متناسب با وزن اجتماعی خود ندارند. استقبال گسترده ای که از اين ايده بعمل آمد نشان داد که بخش وسيعی از کادرها اين نياز را احساس کرده و تلاش برای غلبه بر آن را ضروری ميدانند.

برای من و بخش عمده کسانيکه با اين حرکت همراه بودند، آشکار بود که دستیابی به اين هدف تنها در ارتباط با فعاليت جمهوريخواهان سکولار در داخل کشور امکان پذير است و مستقيما و بلاواسطه در خارج از کشور ممکن نيست و دشواريهای متشکل شدن نيروهایی با گرايش ها و تاريخ های متفاوت و همچنين مقاومت هایی که بدلايل متفاوت در اين راستا صورت خواهد گرفت روشن بود. تجربه فعاليت 3 ساله اتحاد جمهوريخواهان نشان داد که هم این دشواریها واقعی بود و هم  ارزيابی کسانی که تداوم فعاليت چنين تشکلی را ناممکن مي دانستند خطا بود.

در اين سه سال در داخل کشور امکان حضور متشکل جمهوريخواهان فراهم نگشته و ما در اين زمينه در موقعيتی بهتر از گذشته بسر نمیبريم. در اين دوره در مقایسه با گذشته اعمال فشار به نیروهای متشکل افزايش يافت و نه تنها فعالین سياسی سکولار بلکه تشکل های مدنی با محدوديت های بیشتری مواجه بودند. از سوی ديگر گسترش مبارزات اجتماعی  و مطالباتی امکانات بیشتری برای فعاليت فراهم ساخته است که البته اين جنبش ها در رابطه با بحث ما نتيجه فوری و بلاواسطه نخواهد داشت و در میان مدت تاثیرگذار خواهد بود. هدف اصلی شکل گيری اتحاد جمهوريخواهان یعنی تلاش در در راه حضور متشکل جمهوريخواهان سکولار کماکان بقوت خود باقیست و اين جريان در راستای تحقق آن هدف ميکوشد.

در همایش دوم اتحاد جمهوريخواهان که سال گذشته در فرانکفورت برگزار گرديد، سه راستا بعنوان عرصه های اصلی فعاليت سياسی اين جريان مورد تاکيد قرار گرفت. تلاش برای متشکل کردن نیروهای جمهوريخواه سکولار و ارايه يک بديل جمهوريخواه؛ عرضه و گسترش گفتمان جمهوريخواهی، تقويت جامعه مدنی و در اين راستا شرکت در مبارزات و تقويت تشکل هایی که تحقق خواستهای مشخص مدنی و یا مطالباتی را هدف خود قرار داده اند.

اتحاد جمهوريخواهان ميکوشد در حدی که امکانات يک نيروی خارج از کشور اجازه ميدهد در راستاهای فوق تاثير گذار باشد.

 

2. تلاش برای متشکل کردن نيروهای جمهوری خواه و سکولار و ارايه يک بديل جمهوری خواه، يک برنامه ی حداقلی و توافقی ميان گرايش های مختلف را ضروری می سازد. اما جمهوری خواهان با يک برنامه ی تقريبا کامل سياسی که از گرايش معينی حمايت می کرد، آغاز کرد. آيا سنگ بنای اين اتحاد در همايش برلين کج گذاشته نشد؟

 

من نميدانم شما کدام مصوبه همايش اول اجا (اتحاد جمهوريخواهان ايران) را دارای چنين خصوصيتی ميدانید. در همایش اول سندی به تصويب رسيد که ارزش ها، سمت گيری های عمومی و برنامه جمهوريخواهان را برای آينده ایران ارائه ميداد. در مباحث، پيش نویس ها و مقالات افراد طبيعتا سمت گيری های سياسی طرح شده و مورد بحث قرار ميگرفت ولی چنين مباحثی در سند همايش مطرح نبود. شايد افراد در اين يا آن مورد فرمول بندی های دقيق تری پيشنهاد داشتند ولی به جز دو مورد همه مواد مطرح در سند مورد تاييد اکثريت قریب باتفاق شرکت کنندگان بود. يکی پيشنهاد طرح رفراندوم تغییر قانون اساسی بعنوان راه تحول در ايران بود که توسط همايش رد شد. اکثريت شرکت کنندگان بر اين نظر بودند که رفراندوم ميتواند يکی از راههای گذار باشد و بهمين شکل هم در سند مطرح شد. اين اگر اين پيشنهاد پذيرفته ميشد ايراد شما وارد بود. همانطور که پس از کنفرانس برلين روشن شد، پذيرش رفراندوم بعنوان استراتژی سياسی يکی از موضوعات مورد اختلاف جريانات جمهوريخواه بود. موضوع دوم فرمول مربوط به برنامه جمهوريخواهان در قبال اقوام و يا مليت های ايرانی بود. در اين زمينه همه شرکت کنندگان بر ضرورت شرکت و حمايت از مبارزاتی که عليه تبعيضات و برای احقاق حقوق مدنی اقوام و یا مليت های ايرانی صورت ميگيرد و برعدم تمرکز در اداره کشور تاکيد داشتند ولی پیشنهادات متفاوتی برای تحقق اين اهداف ارايه ميدادند. همايش تصميم گرفت که در اين زمینه بر همان کلیات تاکيد کرده و بحث برای تدقيق فرمول بندی ها را باز بگذارد که به نظر من تصمیم درستی بود.

ولی جدا از مباحث مربوط به سند پايه ای بحث ديگری که مطرح شد پيشنهاد تصميم گيری در رابطه با اعلام عدم شرکت در انتخابات مجلس هفتم بود. من نيز با اين پيشنهاد موافق بودم و معتقد بودم اين همايش و توجهی که به خود جلب نموده موقعيت مناسبی است که ما اين سياست را که برای من روشن بود اتخاذ خواهيم کرد، اعلام نماييم. اکثريت همايش تصميم گرفت اين امر توسط شورای هماهنگی منتخب صورت گيرد. البته شورای مرکزی بعدی پس از چند هفته سياست عدم شرکت در انتخابات را برگزيد ولی بهرحال همايش تصميم گرفت در این زمينه موضع گیری ننمايد و احتمالا اشاره شما به اين تصميم است. اتحاد جمهوریخواهان يک جريان سياسی است و تشکيل شده است که در تحولات سياسی مشارکت نموده و در قبال آنها موضع گيری نمايد. موضع گيری های سياسی هيچگاه نميتواند مورد تاييد همه باشد و هميشه بخشی از نيروهای این جريان آنرا نمی پسندند. به نظر من آنچه اهميت دارد اينست که نيروهای شرکت کننده در جريانهایی چون اتحاد جمهوريخواهان که از گرايش های متفاوتی تشکیل شده اند نبايد بکوشند که چهره جريان را با يکی از گرايش های آن تعين بخشند. مثلا گرايش های چپ و يا لیبرال های درون اتحاد جمهوريخواهان حتی اگر اکثريت قوی اعضا اين جریان ايده های آنان را تاييد کند نباید بکوشند که مصوباتی که اين جریان را با يکی از اين دو گرايش هویت می بحشد به تصويب برسانند. ولی در زمينه سياست عملی چنين نيست و يک جريان سياسی بايد حرکت و موضع گيری کند.

 

3. من البته نه سند خاص، بلکه تصويری را که اين همايش از خود به جای گذاشت، مورد نظرم دارم. سوال را اين طور طرح می کنم: آيا اين همايش توانست پيام مثبتی برای آن دسته از جمهوری خواهانی که يا منتظر بودند، يا مردد و يا مخالف ارايه دهد. بعد از اين همايش، اتحاد جمهوری خواهان آن طور که می خواست، به هدف خود که چتری برای پوشش دادن به همه ی جمهوری خواهان باشد نزديک تر شد، يا بيشتر به تشکل بخشی از جمهوری خواهان که ديدگاه های معينی دارند، تبديل گرديد؟

 

البته فضای غالب همواره در مصوبات و موضع گيری ها منعکس ميشود و نه در سخنرانی اين يا آن فرد. ولی مضمون سوال شما که بر دشواری های متشکل شدن جمهوريخواهان انگشت ميگذارد,  واقعی است و از آنجا که موضوعات مطرح در 3 سال پيش هنوز موضوعيت سياسی خود را از دست نداده بحث در اين رابطه ضرور است.

اتحاد جمهوريخواهان نميتوانست همه گرايشهای جمهوريخواه را متشکل کند. در آنزمان صرف نظر از کسانيکه بدلایلی مثلا نظر منفی  نسبت به برخی فعالين اصلی اين جريان و یا بی اعتمادی بتشکل های سياسی نسبت به اين تشکل نظر مثبت نداشتند، و یا کسانیکه تلاش برای شکل دهی اتحادهای وسيع را در شرايط عدم وجود سازمانها و احزاب نیرومند با سمت گيری اجتماعی مشخص نادرست میدانستند ما با اين سوال مواجه بوديم که برای شکل دهی چنين اتحادی تا چه حد نزديکی های سياسی ضرور است.

بخشی از جمهوريخواهان تفاوت مابين جمهوريخواهی و هواداری از رژیم مشروطه پادشاهی را اختلاف نظر بر سر يک فرم حکومتی ميدانند و معتقدند بايد کوشيد اين دو نيرو در چهارچوب يک جريان دمکراسی خواهی متشکل شوند و تلاش برای متشکل شدن جمهوريخواهان را که معنايش اعتقاد به متمایز بودن اين دو نيروی اجتماعی است را مغاير سمت گيری خود دانسته و طبيعتا باتحاد جمهوريخواهان نپیوسته و حتی بعضا برخوردهای تندی با اين جريان داشته و دارند.

بخشی از نيروهای جمهوريخواه بمبارزه بلاواسطه برای سرنگونی رژيم معتقدند. در چهارچوب چنين سياستی مبارزه برای خواستهای مشخص مطالباتی و اصلاحی تنها در صورتی مفيد است که در خدمت سياست سرنگونی رژيم باشد. نيروهای متشکل در اتحاد جمهوريخواهان تقويت تشکل های مدنی و مشارکت در مبارزات مشخص مردم را وظيفه خود ميدانستند. چنين مبارزاتی امروز عمدتا خصلت مطالباتی داشته و هدف خود را تغییراتی در شرایط  زندگی و يا بعبارت ديگر پيشبرد اصلاحاتی معين قرار داده اند. طبيعتا کسانی که مبارزه برای اصلاحات معين را يکی از اجزا مبارزه خود ميدانند با کساني که چنين تلاشهایی را بی فايده و يا حتی مضر ميدانند دشوار ميتوانند در يک جريان فعاليت کنند. چنين جريانهایی از همان ابتدا نسبت به تشکل هایی مانند اتحاد جمهوريخواهان موضع منفی داشتند .

ولی جدا از نيروهای فوق که سیاستی متفاوت با نيروهای متشکل در اتحاد جمهوريخواهان دارند، اکثريت قاطع جمهوريخواهان شرکت در مبارزات مشخص مردم؛ تقویت تشکل های مدنی دفاع از خواستهای مطالباتی و اصلاحات را وظيفه خود ميدانند. و اختلافات آنان عرصه هایی چون نقش و آينده اصلاحات و نيروهایی که در اين راستا موثرند و بطور معین نقش اصلاح طلبان اسلامی را در بر ميگیرد. یکی از مباحث جدی آنروز اين بود که برای متشکل شدن در يک جريان جمهوريخواهی تا چه حد همسويی سياسی ضرور است و آیا با توجه به اختلافات سیاسی موجود بین نیروهای جمهوريخواه، حضور آنان در یک تشکل جمهوريخواهی ممکن و مفید است.

این مباحث در نوشته هایی که در آستانه همايش اول و پس از آن منتشر گرديده منعکس است. بخشی از نيروهای جمهوريخواه که نظر منفی تری به  نیروهای اصلاح طلب اسلامی داشته و به سياست های راديکالتری اعتقاد داشتند؛ کار مشترک با کسانی را که در اين عرصه نظرات دیگری داشتند، رد ميکردند. طبیعی است که کار مشترک در صورت پذیرش همه گرایشها بضرورت آن امکان پذیر است و اگر برخی از گرایشهای سياسی کار مشترک با برخی ديگر را نادرست بدانند چنین کار مشترکی شکل نخواهد گرفت.

من و نیروی غالب در اتحاد جمهوريخواهان دامنه اختلاف نظرهای سياسی را که میتواند در يک اتحاد سياسی مورد پذیرش قرار گیرد وسیعتر میدانستیم و معتقد بوده و هستیم که مثلا ارزیابی متفاوت نسبت به نیروهای اسلامی و يا نیروهای هوادار رژيم پادشاهی نمیتواند و نباید مانع کار مشترک کسانی گردد که به نیروهای اجتماعی واحدی اتکا دارند و در عمل سیاسی میکوشند در راستای عمومی واحدی تاثیر گذار باشند. من براین اعتقاد بوده و هستم که چنین تمایزاتی در هر جریان سیاسی که وجود گرایشهای مختلف را دردرون خود میپذیرد اجتناب ناپذیر است و تنها جریانهای معتقد به سانترالیزم (دمکراتیک و یا غیردمکراتیک) و محفل ها و گروه های کوچک میتوانند منسجم بوده و با چنین تمایزاتی در درون خود مواجه نشوند. حتی اگر در يک مقطع معینی نیروهایی که تصور میکنند در سیاست موضع واحدی دارند متشکل شوند، در تحولات سیاسی مسایل جدیدی طرح خواهد شد و پاسخ های متفاوت به آنها و شکل گیری بلوک بندی های درونی جدید در يک جریان سیاسی جدی غیرسانترالیزه اجتناب ناپذیر است. در همین سه سال اخیر مباحث مطرح شده در درون جمهوریخواهان لاییک دمکرات؛ سازمان اکثریت، جبهه ملی، دفتر تحکیم وحدت، حزب مشارکت و... اثبات گر این ادعاست. به نظر من اختلاف برداشت در رابطه با بلوک بندی های سیاسی و حد ضرور نزديکی های سیاسی برای کار متشکل، در مخالفت بخشی از نیروها با ایده اتحاد وسیع جمهوريخواهان بیش از خود گرایش های سیاسی موثر بود. چه این گرایش ها به هر حال در شکل غالب و یا غیرغالب در چنین جریانی وجود خواهند داشت. البته بخشی از نیروهای رادیکال به اجا پیوستند و هم اکنون نیز در این تشکل فعالیت می کنند. و من با برداشت شما که اجا تنها يک گرایش سياسی را در خود متشکل نمود موافق نیستم. در همین یکماه گذشته و در رابطه با مباحث مطرح در همایش سوم، مطالب منتشر شده توسط آقای نگهدار و موضع گیری های من و آقای چرندابی و ملک محمدی در همین رابطه و یا مطالب منتشر شده توسط آقای مشایخی که همگی از مسئولین اجا هستند، گرایشهای سیاسی متفاوت در اجا را منعکس میکند.

البته این مباحث تنها مابین نیروهای متشکل در اجا و مخالفین آن جریان نداشت. در درون اجا نیز بسیاری از دوستان ما معتقد بوده و هستند که گسترش دامنه گرایش های سیاسی در يک تشکل میتواند چنین تشکلی را فلج نماید و نباید کوشید که نیروهای رادیکالتر و معتدلتر جمهوریخواه را در يک تشکل یا اتحاد گرد هم آورد وباید کوشید که از لحاظ سیاسی اجا را بیک جریان منسجم بدل نمود. اگر به سوال شما برگردم وجود اين مباحث در درون اجا نیز در جهت تقویت گرایشهایی که وجود چند جریان جمهوریخواه را تعقیب میکردند، عمل نمود.

چنین مباحثی همین امروز نیز موضوعیت خود را از دست نداده است. نه تنها درعرصه شکل دهی اتحادها بلکه حتی در اقدامات معین ما کماکان با این مباحث و مرزبندی ها مواجهیم. تلاشهایی که ما در جریان انتخابات پیشین ریاست جمهور برای معرفی یکی از شخصیت های مورد قبول وسیعترین نیروهای اپوزیسیون بعنوان کانديدای ریاست جمهوری و از این طريق  طرح برنامه و چهره عمومی این نیروها بعمل آورديم شکست خورد نه فقط باین دلیل که ضرورت اتخاذ چنین تاکتیک و يا تاکتیک هایی مورد تایید نیروها نبود. در چند ماه گذشته تلاشهای زیادی صورت گرفت تا با توجه به خطراتی که کشور ما را تهدید میکند، نیروهایی که در این رابطه موضع عمومی مشابهی دارند، موضع گیری و اقدامات واحدی کرده و بتوانند بعنوان يک نیرو در این شرایط حساس در حد امکانات خود موثر باشند. موضع گیری مشترک فعالین داخل و خارج از کشور بدلایلی که در مصاحبه شما با آقای سحرخیز منعکس گردید، ممکن نشد و موضع گیری مشترک مابین نیروهای سیاسی خارج از کشور نیز بدلایلی که بنظر من قابل دفاع نیست، تا این لحظه عملی نگردیده.

من تصور میکنم که مباحثی که در جریان شکل گیری اجا مطرح شد و کماکان موضوعیت خود را از دست نداده، حاصل يک دوران طولانی کار در گروههای کوچک چند نفره و یا کار منفرد است و ما با این مباحث در آینده نزديک نیز مواجه خواهیم بود. به نظر من هر انقدر که برای کار در یک محفل و یا گروه فکر ساز انسجام نظری ضرور است، فعالیت در يک تشکل سیاسی وسیع نیازمند هنر جلب وسیعترین گرایشهای متعلق بیک سمت گیری عمومی واحد و یافتن راههایی است که آنها بتوانند در یک فعالیت مشترک خود را سهیم بدانند.

 

4. به بحث های و اختلافات در ميان مسئولين اتحاد جمهوری خواهان اشاره کرديد. آيا می توان از وجود گرايش ها يا جناح های مختلف در اتحاد جمهوری خواهان ايران سخن گفت. اگر آری، اين گرايش ها در چه زمينه هايی شکل گرفته اند و چه می گويند؟

 

طبیعتا ما با گرایش ها و جناح های مختلف در درون اتحاد جمهوریخواهان مواجهیم. این جریان با پذیرش حضور گرایش های مختلف در درون خود شکل گرفت.

پایدارترین تمایز نظری در درون این جریان سمت گیری های متفاوت در قبال برنامه اجتماعی، اقتصادی و آینده ایران است. حضور افرادی با سوابق فعالیت و وابستگی به جریانات چپ و میانی جامعه چنین تمایزی را اجتناب ناپذیر میکند. چنین تمایزاتی به نظر من بطور نسبی پایدارتر بوده و در درون اجا ما همواره گرایشهای سوسیالیستی و لیبرالی خواهیم داشت. هرچند نیروهای رادیکال هر دو گرایش یعنی تمایلات کمونیستی و یا نئولیبرالی امروز در درون اتحاد جمهوریخواهان حضور ندارند و یا کمتر حضور دارند و بهمین دلیل کار مشترک مجموعه نیروهای متشکل در این جریان در بسیاری از عرصه های اجتماعی نیز امکان پذیراست ولی به هر حال چنین گرایشاتی نمیتوانند در این عرصه ها پاسخ های متفاوت نداشته باشند. مباحث در این عرصه ها تا بحال در درون اجا در حد بیان سمت گیری ها و ارزشها بوده و هنوز به پاسخگویی به مسائل مشخص جامعه ارتقا نیافته است.

در زمینه های سیاسی تمایزات مشخص تر بیان شده و همه کسانی که مسائل سیاسی را تعقیب میکنند از طریق اظهار نظرها و مقالات کادرهای این جریان با گرایش های متفاوت در درون اجا آشنا هستند. من در سوال قبلی شما یک مثال از موضع گیری هایی که در یکماه اخیر در رابطه با استراتزی سیاسی بیان گردیده ذکر کردم. این تمایزات هم عرصه استراتژی سیاسی، نوع تلقی و مناسبات ما با سایر نیروهای  عمده سیاسی و بطور مشخص اصلاح طلبان مذهبی و تا حدی هم مشروطه خواهان هوادار رژیم پادشاهی را در بر میگیرد و هم نوع تلقی ما از مسائل جهانی و بطور مشخص سیاست دولت آمریکا و یا چگونگی برخورد با دولت اسراییل و نیروهای سیاسی در لبنان و فلسطین.

البته در همه زمینه های فوق اتحادجمهوریخواهان موضع رسمی خود را در همایش گذشته و یا از طریق اطلاعیه ها اعلام نموده وطبیعتا نظرات روشن تر هر یک از مسئولان اتحادجمهوریخواهان در مقالات و موضع گیری های فردی آنان منعکس است.   

در رابطه با همایش آینده در برلین چند سند تهیه شده که در سایت جمهوری منتشر گردیده و مباحثی که نیز در هر عرصه طرح گردد، در همانجا منعکس خواهد شد

 

 

5. اتحاد جمهوری خواهان ايران چه مکانيزمی برای همزيستی اين گرايش ها در درون خود را مورد نظر دارد. آيا فعالين فراکسيونی مجاز است يا احيانا اشکال ديگری دنبال می شود؟

 

پذیرش وجود گرایشهای متفاوت در یک جریان نمیتواند با پذیرش امکانات حرکت برای این گرایشها همراه نباشد. وجود گرایشها و جریانهای مختلف و آزادی حرکت آنان در اساسنامه اجا مورد تاکید قرار گرفته است. مکانیزمهای مناسب در این راه از مباحث مطرح در درون اجاست

 ما در ایران تجربیات کمی در رابطه با فعالیت مشترک گرایشهای مختلف در يک جریان سیاسی داریم. تشکل های سیاسی در کشور ما تقریبا همگی یا بر اساس سانترالیزم دمکراتیک (جریانهای چپ) ویا سانترالیزم متکی بر یک یا چند شخصیت (جریانهای ملی و مذهبی) شکل گرفته اند. هر چند میتوان در این عرصه از تجربیاتی مثل فعالیت جبهه ملی در جریان مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت و یا بالاخص تجربه مثبت کنفدراسیون دانشجویان در سالهای قبل از انقلاب و در دوره اخیر تجربه حضور گرایشهای سیاسی متفاوت در سازمان فداییان (اکثریت) و یا در حزب مشارکت استفاده کرد که طبیعتا با توجه به تفاوت های اتحاد جمهوریخواهان با هریک از آنها این تجربیات در حد معینی قابل استفاده است.

در عرصه نظری نیز متاسفانه برای نیروهای غیرچپ کمتر چنین مباحثی مطرح بوده و نیروهای چپ نیز عمدتا به مباحثی که در جریان شکل گیری و یا پس از تشکیل احزاب کمونست مابین آنان و سوسیال دمکراتها طرح بوده آشنایند در حالیکه در سالهای پس از جنگ مباحث در این زمینه در سطج دیگری مطرح گردیده است و ما امروز باید بکوشیم به این تجربیات تکیه کنیم

در این مکانیزم ها آنچه مورد تاکید است آنست که اتحاد جمهوریخواهان ایران بعنوان نیروی سیاسی باید بتواند بر اساس سمت گیری سیاسی غالبش در هر زمان عمل کند و در معادلات سیاسی تاثیر گذار باشد و همچنین گرایشهای غیر غالب خود را با حرکت عمومی بیگانه ندیده و امکانات تاثیر گذاری خود را منتفی ندانند و همچنین فعالیت در درون اجا برای آنها محدودیتی در پیشبرد فعالیت هایشان پدید نیاورد.

 

6. آقای فتاپور، گرايشات مورد اشاره ی شما به طور مشخص در مورد استراتژی سياسی و نظام سياسی حاکم بر ايران چه نظراتی را مطرح می کنند. نظر رسمی اتحاد جمهوری خواهان ايران در مورد حکومت جمهوری اسلامی و برقراری يک نظام دموکراتيک در ايران چيست؟

 

 

اتحاد جمهوریخواهان ایران با هدف متشکل شدن نیروهای جمهوريخواه سکولار و تقویت نقش آنها در حیات سیاسی اجتماعی ایران شکل گرفت و طبیعتا هدف آن جایگزین کردن جمهوری دمکراتیک سکولا ر به جای جمهوری اسلامی است.

دست یابی به این هدف همانطور که در سوالات قبلی طرح شد از یکسو در گرو متشکل شدن نیروهای  اجتماعی، نهادهای مدنی و تقویت جنبشهای اجتماعی است و از سوی ديگر در گرو تقویت گفتمان جمهوريخواهی و دمکراسی و مشکل شدن نیروهای معتقد به این سمت گیری، تقویت آنان در تحولات اجتماعی بعنوان بدیل جمهوری اسلامی است. مشارکت در مبارزات مطالباتی و مشخص گروه های اجتماعی؛ دفاع و مبارزه برای هر گونه اصلاحاتی که بتواند در زندگی مردم موثر باشد و یا فضای مناسب تری برای فعالیت های سیاسی اجتماعی پدید آورد يک وجه از مبارزه این نیرو و شکل دهی امکانات برای تحولات بنیادین سیاسی وجه ديگر مبارزه اتحاد جمهوريخواهان است.

لازمه تقویت نقش جمهوریخواهان در حیات سیاسی اجتماعی کشور، همکاری، نزدِیکی و اتحاد نیروهای مختلف مدافع این سمت گیری است. اصلاح طلبان اسلامی هم از نظر هدف، هم از نظر نیروهای اجتماعی که به آنان تکیه دارند نیرویی هستند متمایز و رابطه جمهوریخواهان با این نیروها و سایر نیروهای اجتماعی تابعی است از ضرورت های سیاسی و مواضع آنان و حد دفاع آنان از اصلاحاتی که بتواند درحیات اجتماعی کشور موثر باشد. پیش نویس سند استراتژی سیاسی تهیه شده برای ارائه به همایش برلین با این دیدگاه تنظیم شده است.

ما از هر دو سمت منتقدینی به سمت گیری های فوق داریم. بخشی از جمهوریخواهان با این تحلیل که مبارزه برای پیشبرد اصلاحات در چهارچوب ساختار موجود جمهوری اسلامی امکان پذیر است و رژیم اسلامی در شرایط فشار توده ای عقب نشینی کرده و فضا برای فعالیت گسترده تر و دست یابی به تحولات بنیادین در چنین شرایطی ممکن خواهد بود، مبارزه برای دست یابی به دمکراسی را در يک چنین چارچوبی ممکن دیده و توصیه میکنند. در اِین سیاست مذهبیون هوادار اصلاحات در حاشیه و درون حاکمیت و جمهوریخواهان سکولار از نظر استراتژیک در يک بلوک قرار داشته و متحد یکديگرند و کسانی که پیشبرد تحولات تدریجی را تعقیب نمیکنند در این بلوک نمی گنجند. در سوی دیگر هم همانطور که قبلا توضیح دادم ایده هایی وجود دارد که سرنگونی رژیم اسلامی را طرح کرده و هرگونه مبارزه در راه اصلاحات و تغییرات معین را رد میکند. هر چند بیان یک سمت گیری در چند جمله میتواند به تقلیل گرایی منجر شود و بهتر آنست که به مقالات و نوشته های هر یک از دوستان که مواضع خود را تشریح کرده اند مراجعه شود ولی در خطوط کلی من فکر میکنم میتوان تمایزات یا طیفی از تمایزات در حدی که توضیح داده شد را برشمرد.

به نظر من زمانی میتوان از گرایش های متفاوت سیاسی سخن گفت که سمت گیری های عمومی از حوزه تئوریک خارج شده و به موضع گیری های متفاوت در رابطه با برنامه های میان مدت و موضع گیری های سیاسی در قبال عمده ترین مسائل روز منجر شود.

برای مثال در انتخابات ریاست جمهورگذشته اکثریت اعضا شورای هماهنگی اتحاد جمهوريخواهان تلاش برای معرفی يک کاندیدا از میان چهره های شناخته شده و مورد قبول اپوزیسیون دمکرات کشور و از این طریق ارائه برنامه و سیاست های جمهوريخواهان را سیاست مناسبی تشحیص میدادند. این دیدگاه تلاش برای متشکل شدن نیروهای سکولار جمهوریخواه و ارائه چهره مشخص انان در شکل برنامه های معین برای حل مسائل کشور را وظیفه ای مقدم میدانست. در درون اجا بخشی از اعضا رهبری معرفی کاندیدای مستقلی که طبیعی است صلاحیتش مورد تایید قرار نمیگیرد را بی حاصل و نتیجه آنرا تضعیف جبهه اصلاحات میدانستند و تلاش برای موفقیت يک چهره اصلاح طلب را مقدم میدانستند و بخشی از جمهوریخواهان هم تماس با امرانتخابات را مشروعیت بخشیدن به آن دانسته و خواهان تحریم آن از همان ابتدا بودند.

از سوی دیگر در درون جمهوریخواهان کشور، بخشی  تمایز مابین جمهوریخواهی و مشروطه پادشاهی را تمایزی در فرم حکومت و فرعی دانسته و به شکل گیری بلوکی از این دو نیرو برای پایین کشیدن رژیم اسلامی و استقرار یک رژیم دمکراتیک معتقدند. طبیعتا معتقدین به این سمت گیری در برخورد با اصلاحات، چگونگی بهره گیری از امکانات موجود درداخل کشور و رابطه با نیروهایی که در داخل کشور فعالیت مشروع يا نیمه مشروع دارند با سمت گیری سیاسی که در بالا ذکر شد متقاوتند.  این گرایش در درون  اتحادجمهوریخواهان ضعیف است و یا کمتر مطرح شده است.

 

 

7. در مورد مسايل سياست خارجی و خطر جنگی که کشور ما را تهديد می کند، چه؟ آيا در اين زمينه هم گرايش ها و سياست های مختلف در درون جمهوری خواهان ايران وجود دارد يا آن ها از سياست و موضع گيری واحدی برخوردارند؟ مرز همکاری هايی که اتحاد جمهوری خواهان ايران برای مقابله با خطر جنگ و ايجاد جبهه ی احتمالی صلح رعايت می کند، در کجاست؟

 

در این زمینه در سیاست عمومی همسویی نظری در درون اجا وجود دارد و در اطلاعیه های رسمی اجا منعکس شده است.  اجا راهی را که مسئولان جمهوری اسلامی در این زمینه برگزیده اند، خطرناک و بر خلاف مصالح ملی کشورمان میشناسد و همچنین با سیاست های افراطی که راه حل مساله را از طریق عمل نظامی و اعمال فشار از این طریق میشناسند مخالف است.

در این چارچوب بحث های ما در زمینه تحلیل و نحوه برخورد ما با نیروهای افراطی در درون دولت آمریکا و اسراییل بوده که تفاوت ارزیابی و موضع گیری داشته ایم و همچنین در نحوه برخورد با نیروهایی در درون و پیرامون حکومت که به سیاست خارجی کنونی منتقدند و خواهان تغییر این سیاستند.

اگر بپذیریم که امروز کشور ما را خطر بزرگی تهدید میکند، مقابله با این خطر بعمده ترین مساله روز بدل میشود. امروز بخش بزرگی از اپوزیسیون و بخشی از نیروهای درون و پیرامون حکومت بر این خطر تاکید داشته و موضع خود را اعلام نموده اند. این موضع گیری ها تا بامروز قادر نگردیده بیک نیروی تاثیر گذار در جامعه ما بدل گردد. ما نیازمند آنیم که باشکال گوناگون این همسویی گسترده در مخالفت با سیاست های کنونی مسئولان رژیم و مخالفت با بکارگیری نیروی نظامی علیه ایران را منعکس کنیم و در تقویت انعکاس این صدا در داخل کشور و مجامع بین المللی بکوشیم. آنچه در اینجا اساس است مواضع مشترک در قبال همین امر است و نه مواضع مشترک دیدگاهی و استراتژیک.

در رابطه با سوال شما در زمینه همکاری در این عرصه ها، به نظر من همکاری در چنین عرصه ای مثل همه عرصه های موضوعی دیگر میتواند در چارچوب نهادها و سازمانهایی که مقابله با همین خطر را وظیفه خود قرار داده اند پیش برده شود. موضع اجا در رابطه با نهادهای دمکراتیک و مدنی همواره این بوده که چنین نهادهایی وظیفه معین دارند و فعالیت در آنها ارتباطی به سمت گیری سیاسی اعضا در دیگر زمینه ها ندارد.     

 

در مورد سمتگیری های اقتصادی اجتماعی چه گرایشهایی در درون اتحاد جمهوری خواهان وجود دارد. تمایزات این گرایش ها چیست و در رابطه با مسائل مطرح در جامعه ایران چه تمایزاتی در پیشنهادات آنها وجود دارد 

 

همانطور که توضیح دادم دردرون اجا طیفی از سمت گیری های لیبرال دمکراتیک و سوسیال دمکراتیک حضور دارند. همه گرایشهای درون اجا اقتصاد بازار را تایید کرده و با سیاست های اقتصادی رژیم اسلامی که به شکل گیری فساد و اقتصاد رانتی منجر شده مخالفند. دخالت دولت و سپاه در عرصه های مختلف اقتصادی شکل گیری يک اقتصاد پرتحرک را مانع شده. سمت گیری های لیبرالی در درون اجا بر عدم دخالت دولت در اقتصاد تاکید داشته و براین نظرند تفویت بخش خصوصی و حرکت آزاد سرمایه و رقابت آزاد امکانات رشد اقتصاد و بهره مند شدن همه اقشار جامعه را فراهم خواهد کرد. نقش دولت باید به شکل دهی شرایط و تداوم چنین اقتصادی محدود شود و الگوهای رشد کره جنوبی و شیلی را برای ایران توصیه میکنند.

گرایشهای سوسیالیستی ضمن تاکید بر اقتصاد بازار و ضرورت تقویت بخش خصوصی از نقش دولت در باز توزیع ثروت جامعه در راستایی که به تضعیف شکافهای اجتماعی و تقویت اقشار میانی در جامعه منجر شود و بهره گیری از در آمد نفت در راستای پایه ریزی و تقویت زیر ساخت های اقتصادی دفاع میکنند. 

چنین گرایشاتی تا بامروز تنها در حد کلیات و ارزش ها بیان شده و کمتر در حد پاسخ های معین و متفاوت به مسائل مطرح در جامعه، چگونگی توزیع در آمد نفت، چگونگی ورود به سازمانهای بین المللی اقتصادی، چگونگی واگذاری واحدهای دولتی به بخش خصوسی، راه حل های پیشنهادی برای بیکاری و ....منعکس گردیده. چنین مباحثی امروز در درون کشور هم در بین اقتصاد دانان و هم احزاب و نیروهای سیاسی جدی مطرح است و بخشا توسط تحلیل گرایان هر دو گرایش کوشش شده است که پاسخ های کارشناسانه باین مشکلات داده شود. کارشناسان درون اجا نیز طبیعتا میتوانند در مباحث خود از این تحلیل ها بهره گیری کرده و در تدقیق و گسترش آن بکوشند 

 

3a. تشکيل چنين اتحادهايی در عين حال، فضای سياسی اپوزيسيون را کمی پيچيده کرده است. اتحاد جمهوری خواهان برای گسترش همکاری و فعاليت جبهه ای در ميان جمهوری خواهان، خود را در رديف احزاب موجود می داند و می خواهد با آن ها وارد ائتلاف شود، يا قصد دارد با گسترش صفوف خود، به اين هدف برسد؟ مناسبات اتحاد جمهوری خواهان با احزاب و سازمان های سياسی به چه صورتی هست يا بايد باشد. مثل مناسبات دو حزب سياسی يا بايد از الگوی ديگری تبعيت کند؟

 

در این رابطه ما با مشکلی مواجهیم  که هم به ترکیب و فعالیت کنونی اتحادهای شکل گرفته برمیگردد و هم به سازمانها و احزاب سیاسی موجود که بناروشنی تمایز عرصه ها و چگونگی فعالیت این جریانها منجر شده.

سازمانهای سیاسی که امروز در خارج از کشور فعالیت میکنند پس از یک دوره عدم ارتباط مستقیم با نیروهای اجتماعیشان در داخل کشور به تشکلی از کادرها  بدل گردیده اند و در نتیجه پس از از سرگذراندن انشعابات مختلف امروز در شرایطی قرار گرفته اند که در بسیاری از موارد توضیح دلایل جدایی آنها و این تعداد سازمانها و احزاب چپ و میانی دشوار است و همچنین  فعالیت آنها به عرصه های عمومی سیاسی محدود گردیده و دشوار میتوان تعلق آنان به جریان چپ یا میانی را از خلال فعالیت ها و موضع گیریهایشان تشخیص داد.

در مورد اتحادها همانطور که در بالا توضیح داده شد، کار در جریانهایی با حضور گرایش های سیاسی و اجتماعی مختلف نیازمند فرهنگی متفاوت با فعالیت در یک جریان کوچک و منسجم است و اگر چنین فرهنگی ضعیف باشد چنین جریانهایی هم بطور مداوم به سمت محدود شدن گرایشهای تشکیل دهنده آنها و بکارگیری عرصه ها و اشکال فعالیت دیگر سازمانهای سیاسی تمایل مییابند.

من تصور میکنم ما هم بسازمانهایی با سمت گیری اجتماعی معین چپ و میانی نیاز داریم و هم به سازمانهای که بتواند در عرصه عمومی سیاسی گرایشهای مختلف را متشکل کرده وتاثیر گذار باشد.  باید کوشید تمایزات مابین این دو نوع تشکل را دقیق تر تعریف کرده و بکار گرفت. اتحادها میتواند به شناخت و کار نزدیکتر نیروها منجر شده و به تقویت تشکل های نیرومند تر چپ یا میانی کمک کند و احزاب سیاسی میتوانند با فعالیت نیروهایشان در این اتحادها به تقویت فعالیت آنان یاری رسانند. من نمیتوانم در رابطه با آینده پیش بینی کنم ولی فکر میکنم مناسب ترین آینده، نزدیکی و ادغام جریانهایی است که با هویت عمومی جمهوريخواهی شکل گرفته اند و شکل گیری فراکسیونهایی با سمت گیری اجتماعی سیاسی معین در درون این تشکل  که هریک از آنها با احزاب خارج از آن همسویی و نزدیکی خواهند داشت.

 

 

8. آقای فتاپور سومين گردهمايی اتحاد جمهوری خواهان قرار است به زودی برگزار شود. در اين گردهمايی قرار است چه مسائلی مورد بحث قرار گيرد. چه کسانی در آن شرکت خواهند کرد؟

 

در این همایش سندی در رابطه با استراتژی سیاسی اتحاد جمهوريخواهان و سندی  دررابطه با تحلیل اوضاع سیاسی مورد بحث قرار خواهد گرفت.

در عین حال پیشنهادهایی که در رابطه با سمت گیری اقتصادی اجتماعی اتحاد جمهوریخواهان و سندی در رابطه با سیاست اجا برای حل نابرابری های قومی در ایران و اهمیت این امر مورد بحث و تصمیم گیری قرار خواهد گرفت. همه اسناد پیش نویس در سایت جمهوريخواهان (www. Jomhouri.com)

 منتشر گردیده است

در این همایش طبیعتا همه کسانی که خود را وابسته به اجا میدانند مشارکت خواهند داشت. اجا از نمایندگان  احزاب وسازمانها و همچنین شخصیت های سیاسی اجتماعی برای مشارکت در مباحث دعوت بعمل خواهد آورد. در عین حال همایش اجا باز است و همه کسانی که علاقمندند که از مباحث مطلع شده و یا در آن شرکت نمایند میتوانند در اجلاس شرکت نمایند. 

 

29.04.2007

 

.