بحران اتمی

معرفی و ارايه نيرو و  سياست بديل

نياز جامعه ما

 

 

* مقابله و اعمال فشار به مسولان رژيم نياز به ارايه سياست بديل و تبليغ و پيگيری در اجرای آن دارد.

 

* ضرورت ارايه سياست آلترناتيو و گستردگی طيف نيروهای مدافع اين سياست نياز چامعه در شرايط کنونی است. اپوزيسيون دمکرات ايران قادر است چنين سياست الترناتيوی را ارايه دهد. بايد کوشيد از طریق اطلاعيه ها،  سمينارها؛ سخنرانی ها؛ مصاحبه ها  و ... اين همسويی سياسی را عرضه کرده و برای پيشبرد آن اعمال فشار کرد.

 

************************

 

پس از پايان يافتن مهلت سازمان ملل و عدم رعايت مصوبه شورای امنيت توسط جمهوری اسلامی، بحران اتمی ايران به مرحله نوينی گام نهاد. هر چند اعضا دايمی شورای امنيت در چگونگی برخورد با ايران و گامهای بعدی بتوافق نرسيدند ولی همه شواهد حاکی از آنست در صورتی که مسيولين جمهوری اسلامی سياست کنونی خود را ادامه دهند و از پذيرش پيشنهاد جديد اروپا امتناع کنند؛  آمريکا و کشورهای اروپا همگام با روسيه و چين و يا بدون آنان اعمال فشار عليه ايران را افزايش خواهند داد.

هر چند تنش در روابط ايران با اروپا و آمريکا که در رابطه با برنامه اتمی ايران بحالت بحرانی رسيد، ريشه در اختلافات عميقتر اين کشورها دارد ولی امروز خود بحران اتمی و چگونه حل اين بحران بمساله مرکزی سياست ايران تبديل گرديده است 

آمريکا و اروپا حاکميت بنيادگرايی که به تعادل نيروی کنونی در جهان بی اعتنا بوده و قراردادهای بين المللی را که طبيعتا از اين توازن نيرو تاثير ميگيرد نمی پذيرد، برعليه منافع خود دانسته و همواره کوشيده اند که با بکار گيری تاکتيک های مختلف يا چنين رژيمی را حذف نمايند (عمدتا آمريکاييها) و يا آنرا وادار کنند که الزامات اين تعادل نيرو را بپذيرد (عمدتا اروپاييها). در مخالفت با سياست خارجی حمهوری اسلامی آمريکاييها و اروپاييها همواره هم نظر بوده اند ولی در چگونگی مواجه شدن با آن روشهای متفاوتی را پيش برده اند.

مسيولان رژيم سياست خود را برمبنای ارزيابی معينی از تعادل نيرو و امکانات اروپا و آمريکا در منطقه پايه گذاری کرده اند. آنها تصور ميکنند که امکاناتی در اختيار دارند که براساس آن قادرند در برابر فشارآمريکا و کشورهای اروپايی مقاومت کرده و آنان را به عقب نشينی وادارند. مهمترين امکانات و امتيازاتی که مسيولان رژيم اين سياست خود را بر پايه آنها تنظيم کرده اند عبارتند از:

- دشواريهايی که آمريکا يیها در عراق با آن مواجه اند و در نتيجه گزينه نظامی مجدد عليه يک کشور ديگر را برای آنان دشوار ميسازد

- حمايت افکار عمومی کشورهای اسلامی از سياست های مسيولان رژيم اسلامی که رهبران کشورهای غربی را به محاسبه دشواريهایی که مسيولان رژيم اسلامی ميتوانند برای آنان در صورت اعمال فشار شديد بخصوص گزينه نظامی در اين کشورها پديد آورند وادار ميسازد

- تضاد منافع روسيه و چين با آمريکا و اروپا در خاورميانه. روسها که در گذَشته در اين منطقه نفوذ داشته و رقيب آمريکاييها بودند امروز اکثر پايگاههای خود را از دست داده اند ولی اميدوارند باتکا نفوذ گذشته و در نتيجه امکاناتی که در برخی از اين کشورها برای خويش ساخته اند بتوانند مجددا در اين منطقه بعنوان يک نيروی مطرح نقش ايفا کنند.

- افزايش قيمت نفت و امکانات ارزی که ايران از اين طريق بدست آورده و برای ايران امکانات وسيعتری برای مانور در صورت فشارهای اقتصادی غرب پديد آورده و همچنين تواناييهای رژيم را برای بکارگيری اين امکانات در جهت تخفيف نارضايتی ها افزايش داده.  

اين امتيازات هرچند واقعی است ولی همه قراين نشان ميدهد که کشورهای غربی حاضر نيستند به شرايطی که رژيم ايران بتواند با اتکا به تهديد توليد بمب اتم و يا از طريق عقب نشاندن کشورهای غربی به حيات خود با همين سياست های کنونی خود در منطقه و عليه غرب و آمريکا ادامه دهد، گردن نهند. ارزيابی مسيولين جمهوری اسلامی از امکاناتشان خطاست و اين خطا ميتواند کشور ما را با فاجعه مواجه سازد.  کشورهای غربی از امکانات متعدد سياسی، اقتصادی و نظامی برای به عقب نشاندن ايران برخوردارند. وزن کشورهایی چون چين و روسيه د رمعادلات بين المللی غير قابل قياس با آمريکا و اروپاست. چنين سياستی تا همين امروز نيز لطمات جبران ناپذيری به ايران وارد ساخته و هر روز تداوم آن ميتواند کشور ما را با صدمات و مخاطرات باز هم سنگين تری مواجه سازد. در شرايطی که با توجه به قيمت نفت امکانات بزرگی برای جهش اقتصادی ايران بوجود آمده اقتصاد ما امروز با بحران مواجه است که يک بخش آن ناشی از همين سياست نابخردانه و ماجراجويانه مسيولين کشور است.

در درون رژيم نيروهای تندرو تا بامروز موفق گرديده اند باتکا حمايت قاطع خامنه ای با محاسبه امتيازات ذکر شده به سياست سرسختانه خود ادامه داده و اين خطر که آخرين پيشنهادات اروپاييها نيز از طرف ايران رد شود واقعی است.

اين سياست کشور ما را بسوی فاجعه سوق خواهد داد. چنين سياستی در صورت تداوم کشور ما را با تحريم های اقتصادی که ميتواند نتايج آن بر اقتصاد کشور ما ويران کننده باشد و حتی اقدامات نظامی مواجه سازد. کشورهای غربی حاضر نخواهند بود ايرانی که آمادگی دست يابی به سلاح اتمی را دارد بپذيرند و قدرت آنرا دارند که در صورت لزوم به وسايل مختلف ايران را تحت فشار قرار دهند.

بخش بزرگی از نيروهای درون و پيرامون حاکميت به سياست های جاری کشور انتقاد دارند ولی آنان هم بدليل ملاحظات امنيتی و هم بدليل مشکلات سياسی فکری قادر نگرديده اند که يک سياست آلترناتيو روشن ارايه داده و خود را در جامعه بعنوان نيرويی که در اساس با سياست های حاکم کنونی مخالفند معرفی نمايند.  آنان هرچند اينجا و آنجا نارضايتی خود را از سياست های حاکم بيان ميکنند ولی حاضر به مرزبندی پايه ای و ارايه يک سياست آلترناتيو نيستند. سخنرانی های آقای رفسنجانی که در بسياری از موارد با همان ادبيات نيروهای غالب انجام ميشود و رقابت مشارکتی ها در سهيم شدن در افتخارات عنی سازی اورانيوم نمونه هايی از اين تزلزل و ناپايداری است.

به جز بحش هايی از نيروی اپوزيسيون که حمله نظامی به ايران و سرنگونی رژيم به هر قيمتی را توصيه و از آن جانبداری ميکنند و ميکوشند در موضع آلترناتيو مورد پذيرش غرب بالاخص آمريکا در چنين شرايطی قرار گيرند بخش عمده نيروهای اپوزيسيون رژيم در داخل و خارج از کشور در برخورد با بحران حاکم برکشور همسويی دارند. مهمترين سمت گيری های مشترک اين نيروها چنين است:

- مخالفت و نگرانی از حمله نظامی و تحريم همه جانبه اقتصادی ايران. گزينه هایی که کشور ما را بسوی فاجعه سوق خواهد داد.

- معرفی مسيولين جمهوری اسلامی و بالاخص خامنه ای بعنوان مسيول اصلی خطراتی که کشور را تهديد ميکند

- مخالفت با سياست مسيولين رژيم در رابطه با پروژه های اتمی و تاکيد بر ضرورت توقف غنی سازی اورانيوم و يافتن راه حل هايی که بتواند اعتماد جامعه بين المللی را کسب کرده و موقعيت بحرانی کنونی را خاتمه دهد

- ضرورت تغييرات بنيادين در سياست خارجی کشور و اتخاذ سياستی مبتنی بر همکاری با جامعه بين الملل

- تاکيد بر اعمال فشار جامعه بين الملل در رابطه با نقض حقوق بشر درايران

 در طی سالهای گذشته کمتر پيش امده که در رابطه با يک مساله اساسی و تعيين کنند در صحنه سياسی کشور چنين همسويي مابين اين مجموعه وسيع از نيروها در داخل و خارج از کشور بوجود امده باشد.

هر چند اين نيروها در ارزيابی از سياست امريکا و اروپا در گذشته و حال در فبال ايران ، در رابطه با نحوه برخورد با منتقدين سياست حاکم در پيرامون و درون رژيم؛ و در رابطه با اينکه آيا اساسا انرژی اتمی برای ايران از نظر اقتصادی مفيد است يا خير و ... تفاوت نظرهايی دارند که در يک شرايط قطبی شده ميتواند به سياست های کاملا متفاوتی بيانجامد. تمايزاتی که بايد آنانرا جدی گرفت و کوشيد  که از طريق ديالوگ و بحث مانع آن شد که چنين تمايزاتی در شرايط بحرانی به ارايه سياست هايي متضاد مابين اين نيروها منجر شود. ولی مهم آنکه اين تمايزات مانع از همسويی در برخورد با شرايط کنونی نيست.

مقابله و اعمال فشار به مسولان رژيم نياز به ارايه سياست بديل و تبليغ و پيگيری در اجرای آن دارد. در شرايطی که مسيولين رژيم با استفاده از اهرم های حکومتی ميکوشند در چهره دفاع از منافع ملی امکانات مقاومت در برابر سياست های خود را تضعيف کنند ضرورت ارايه سياست آلترناتيو و گستردگی طيف نيروهای مدافع اين سياست نياز چامعه در شرايط کنونی است. اپوزيسيون دمکرات ايران قادر است چنين سياست الترناتيوی را که پايه های آن همان موارد ذکر شده است ارايه دهد. بايد کوشيد از طریق اطلاعيه ها،  سمينارها؛ سخنرانی ها؛ مصاحبه ها  و ... اين همسويی سياسی را عرضه کرده و برای پيشبرد آن اعمال فشار کرد.

 

مهدی فتاپور

25.05.2006