نقش و اهمیت 18 تیر

 

1. چرا و بچه دليل در روز 18 تير سال 1378 نيروهائی در حکومت تصميم گرفتند که بکوی دانشگاه تهران حمله کنند و دانشجويان را چنان وحشيانه مورد ضرب و شتم قرار دهند؟ آيا به حمايت آنها از خاتمی بر ميگشت و يا اينکه  سرکوبگران ميخواستند جنبش دانشجوئی را در نطفه خفه کند؟ و يا دلايل ديگری داشت؟

 

سال 1378 جنبش اصلاحات در حال پیشروی است. دوم خردادیها از حمایت توده ای برخوردارند و در دوسال اول پس از دوم خرداد حمایت توده ای از آنان افزایش یافت. در درون نیروهای اصلاح طلب رادیکالترها تقویت شده و نیروهای اصلاح طلب خارج از حکومت تا حدی امکان یافته بودند که با خواستهای خود به صحنه بیایند. محافظه کاران و اقتدارگرایان حاکم هنوز قادر نشده بودند که یک نقشه جامع برای مقابله با جنبش اصلاحات تدوین و به اجرا در آورند. اقداماتی که توسط چماقداران و گروههای سرکوب در ارگانهای انتظامی و اطلاعاتی و با سکوت تایید آمیز مقامات رهبری صورت میگرفت به جز جریان قتل های زنجیره ای که برمبنای يک برنامه ریزی حساب شده صورت گرفت ولی بدلیل اشتباه محاسبه در واکنش خاتمی و خامنه ای و رفسنجانی شکست خورد پراکنده و بیشتر ایذایی و با هدف عقب نشاندن اصلاح طلبان رادیکالتر و یا حداقل جلوگیری از پیشروی آنان بود.

جنبش دانشجویی موتور و نیروی اصلی فعال در دفاع از اصلاحات بود. نقش دانشجویان د ر انتخابات دوم خرداد تعیین کننده بود و فضای عمومی در دانشگاهها در یکسال پس از دوم خرداد رادیکالترشده و نیروهای جدیدی به صحنه وارد شده بودند.

طبیعی بود که این جنبش یکی از آماجهای اصلی نیروهای سرکوبگر باشد. من تصور نمیکنم که کسانی که حمله به کوی دانشگاه را سازمان داده بودند میتوانستند اتفاقات بعدی را پیش بینی کنند. حتی تصور میکنم آنها پیش بینی نمیکردند این حمله با واکنشی تا این حد گسترده در میان دانشجویان مواجه شود. آنها قصد داشتند با حمله و ضرب و شتم دانشجویان رعب و وحشت بوجود آورند و حمایت از اصلاحات و اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه را پرهزینه تر کنند. واکنش و عقب نشینی  مقامات حکومتی در یکی دو روز اول به اعتراض گسترده دانشجویان به نظر من در راستای این برداشت است. روند اوضاع در چند روز بعد بالاخص در روز 18 تیر و خطای تاکتیکی برخی از دانشجویان در طرح شعارهای رادیکالی که در آنزمان مورد مخالفت اکثریت قریب باتفاق دانشجویان بود  و بخصوص گسترش تظاهرات به خارج از دانشگاه شرایط جدیدی بوجود آورد که آنان توانستند از آن بهره برداری کنند

 

 

2. تا مقطع رويداد 18 تير جنبش دانشجوئی پيوند نزديکی با اصلاح طلبان حکومتی داشت. آيا 18 تير نقطه آغاز جدائی جنبش دانشجوئی از اصلاح طلبان حکومتی و فاصله گيری از قدرت بود؟

 

این برداشت که 18 تیر نقطه آغاز این جدایی بود برداشت غالب اکثر تحلیل گران سیاسی است و عناصر واقعی در این برداشت وجود دارد ولی به نظر من ناقص است.

در جریان دوم خرداد بخش بزرگی از دانشجویان و جوانان به این جنبش پیوستند و بموتور محرک این حرکت بدل گردیدند. جوانان و دانشجویان در مبارزه اجتماعی خصوصیات خاص خود را دارند. آنان آنگاه که متقاعد شوند ایده و یا نیرویی وجود دارد که میتواند تحولاتی را که آنان آنرا ضرور میدانند متحقق سازد بمبارزه اجتماعی روی آورده و آماده اند که در راه چنین تحولاتی هزینه بپردازند. در دوم خرداد چنین شرایطی رخ داد. دانشجویان و جوانانی که بمبارزه روی آورده بودند خواستار تحول بودند و امیدوار بودند که حرکت دوم خرداد چنین نقشی را برعهده گیرد. ولی نیرویی که در راس این جنبش قرار داشت با چنین روحیه ای هماهنگ نبود. نطفه های چنین جدایی از همان فردای دوم خرداد خود را در این جا و آنجا نشان میداد. حرکت 18 تیر اولین بروز خارجی چنین تمایزی بود. ولی پس از 18 تیر هر چند نارضایی از عدم حمایت اصلاح طلبان از سرکوب دانشجویان در میان بخشی از آنان شکل گرفت ولی حمایت نیروی عمومی دانشجویان از اصلاح طلبان ادامه داشت. یکسال بعد پس از حمله به مطبوعات و اتخاذ سیاست عقب نشینی فعال بود که این جدایی گسترش یافت و درسطح فعالان و مسئولان دفتر تحکیم وحدت هم انعکاس یافت

 

3. 18 تير چه تاثيری بر فضای دانشگاه گذاشت؟ آيا به فاصله گيری توده دانشجويان از فعاليت سياسی و روی آوردن  به کارهای ديگر از جمله بکارهای فرهنگی انجاميد؟ آيا سرکوبگران به اهداف خود در اين حمله رسيدند؟

 

حرکت 18 تیر در سطح عمومی دانشجویان بعنوان یک شکست تلقی شد. دانشجویان رادیکالتر دوم خردادیها و مسئولان دفتر تحکیم وحدت را باین دلیل که با آنان همراهی نکرده و اصلاح طلبان درون حکومت را باین دلیل که در برابر سرکوب آنان ایستادگی نکرده بودند  مورد انتقاد قرار دادند و آنان نیز اقدامات دانشجویان رادیکالتر را در آن چند روزبه خصوص روز 18 تیر مورد نقد قرار دادند. ارزیابی اغراق آمیز از توان جنبش دانشجویی که در آنروزها در میان بخش عمده فعالین دانشجویی وجود داشت و توسط اکثر فعالان و جریانهای سیاسی در خارج از کشور تقویت میشد، جای خود را پس از 18 تیر بیک ارزیابی محافظه کارانه داد. اصلاح طلبان درون حکومت که در گیری مستقیم با نیروهای محافظه کار را بزیان سیاست خود میدانستند چنین ارزیابی هایی را تقویت کردند

سرکوب حرکت 18 تیر همانطور که انتظار میرفت برای یک دوره ایده مخالفت با اقداماتی که برویارویی مستقیم با نیروی سرکوب میانجامد را تقویت کرد و بخش مهمی از دانشحویان که آماده حمایت از اعتراضات بودند ولی حاضر بپذیرش هزینه های سنگین نبودند، برای یک دوره از شرکت در چنین حرکاتی سرباز زدند. فضای عمومی جامعه و دانشگاهها بگونه ای نبود که در آن مقطع این سرکوب بروگردانی از مبارزه سیاسی منجر شود. تغییر روانشناسی دانشجویان از سال 1379 و تهاجم برنامه ریزی شده و مداوم نیروهای حاکم به مدافعان اصلاحات و واکنش آنان، بحثی است مجزا که  باید در یک بحث وسیعتر مورد بررسی قرار گیرد.

در مورد قسمت دوم سوال شما، حرکات بزرگی مثل 18 تیر از جنبه های گوناگون قابل بررسی است. سرکوبگران در این جریان امتیازاتی بدست آوردند ولی در آن مقطع فضای عمومی جامعه و دانشگاهها بگونه ای بود که این امتیازات موقتی و محدود بود. فضای دانشگاهها در سمت رادیکال شدن حرکت میکرد و 18 تیر چینن سمتی را تقویت کرد و این خواست سرکوبگران نبود. آنچه در سالهای بعد و با افول جنبش اصلاحات در دانشگاهها طی شد، نتیجه مستقیم 18 تیر نبود

 

 

 

 

4. رويداد 18 تير چه تاثيراتی بر جنبش دانشجوئی گذاشت و چه روندهای جديدی را در بطن جنبش دانشجوئی شکل داد؟

 

پس از حرکت 18 تیر گروههای دانشجویی که خارج از تحکیم وحدت شکل گرفته بودند به عنوان سازمانهای دانشجویی خارج از تحکیم اعلام وجود کردند. این تشکل ها نتوانستند نیروی وسیعی جلب کنند. توسط مسئولان حکومتی برسمیت شناحته نشدند و محافظه کاران حاکم ضمن پیش بردن سیاست سرکوب این تشکل ها، در مقاطع متفاوت سیاست پیچیده ای را در قبال آنان پیش بردند. در مقاطعی که نیاز به تشدید شکاف ها داشتند به برخی از آنان میدان عمل دادند و در مقاطع دیگر آنان را خشن سرکوب کردند. شکل گیری تشکل هایی متمایز از جریان دوم خرداد نیاز آنزمان بود و هر چند این تشکل ها بدلیل کم تجربگی و بدلیل برداشت نادرستی که از استقلال جنبش دانشجویی مطرح میشد و مانع از رابطه سیاسی فکری آنان با فعالان سیاسی خارج از دانشگاه بود کم خطا نداشتند ولی نفس شکل گیری این تشکل ها تحولی مهم بود

پس از 18 تیر روند رادیکال شدن دانشجویان تداوم یافت. انعکاس این امر در انتخابات مجلس ششم مشهود بود. در این انتخابات اکثر دانشجویان به رادیکالترین نمایندگانی که صلاحیتشان تایید شده بود رای دادند و اکثر چینن نمایندگانی انتخاب شدند.

اولین نطفه بی اعتمادی به نیروهای اصلاح طلب درون حکومت و بالاخص به شخص رییس جمهور در این جریان شکل گرفت هر چند جدایی دانشجویان از دوم خردادیها در سالهای بعد اتفاق افتاد.  

 

08.07.2007